«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت» ثبت شده است

پسااسلام‌گرایی در قم!

سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«”اقتصاد اسلامی یک شوخی است، خودمان را گول نزنیم.“ این سخن بسیار بااهمیت را آقای محمد جواد علوی، نوه مرحوم آیت‌الله بروجردی، از اساتید و فقیهان معاصر حوزه علمیه قم، به تازگی در مصاحبه‌ای بیان کرده است. دو سال پیش نیز یکی دیگر از اساتید، یعنی آقای محمد جواد فاضل، فرزند مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی، در مراسم یادبود مرحوم آیت‌الله اردبیلی گفت: ”این عناوین نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید چشم و گوش ما را پر کند که بگوییم اسلام نظام دارد. نه، اسلام در هر زمینه‌ای احکام جزیی و قواعد دارد، امّا چیزی به عنوان نظام ندارد.“

 این دو سخن به روشنی تحولی را نشان می‌دهند که در فضای گفتمانی حاکم بر حوزه علمیه قم در حال رخ دادن است و با بیانی کوتاه می‌توان آن را ”گذار از اسلام‌گرایی به پسااسلام‌گرایی“ دانست. این تحول، چنانکه آصف بیات، جامعه‌شناس و استاد برجسته مطالعات خاورمیانه، به درستی بیان کرده از دهه هفتاد در ایران آغاز شد و در سال‌های اخیر  آرام آرام موج آن به حوزه علمیه قم نیز رسیده است.

اسلام‌گرایی گفتمانی بود که در واکنش به مدرنیسم یا تجددگرایی ایدئولوژیک در ایران پدیدار شد. این گفتمان در مرزبندی با سرمایه‌داری و کمونیسم، بر ایده اسلام به عنوان راه‌حل تأکید داشت و به ارائه الگویی برای اداره جامعه و حکومت بر پایه اسلام می‌اندیشید. طیفی از نیروهای فکری و سیاسی در جهان اسلام از افراطی تا معتدل، در پی ارائه این الگو بر آمدند. سید قطب برجسته‌ترین نماینده اسلام‌گرایی افراطی در اهل سنت بود، که برخی از شیعیان را نیز به خود جذب کرد. محمد باقر صدر نیز از  نمایندگان جریان اعتدالی در شیعه بود، که با نگارش ”اقتصادنا“ گامی مهم در این راستا برداشت.

اسلام‌گرایی با تفسیری ایدئولوژیک از سنت، پروژه اسلامی‌سازی همه حوزه‌های زندگی، از معرفتی و غیرمعرفتی، را در دستورکار قرار داد. این کار با اقتصاد و سیاست آغاز شد و با افزودن پسوند ”اسلامی“، حوزه‌هایی همچون حقوق بشر، مدیریت، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی را نیز در گام بعد فراگرفت. کار به آنجا رسید که سخن از ریاضیات، فیزیک،  شیمی و مهندسی اسلامی نیز به میان آمد. با تخصیص بودجه و امکانات دولتی و در آرزوی ساختن تمدن نوین اسلامی، الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نیز طراحی شد. در این راستا هر ساله همایش‌ها و کنفرانس‌های فراوان  برگزار گردید و پای‌بندی به ایده اسلامی‌سازی به عنوان معیاری برای برآمدن نیروهای فکری شناسایی شد. افزون بر این، دامنه فقه به شکلی بی‌سابقه به حوزه‌هایی گسترش یافت که تصور آن هرگز در مخیله فقیهان معتبر و صاحب‌نام نمی‌گنجید.

گذار از اسلام‌گرایی، بیش از آنکه نتیجه بحثی نظری بر سر سستی بنیادها و دلایل آن باشد، در اثر ناکامی آن در عملی ساختن آرمان‌ها و وعده‌هایش رخ داده است. همچنان که چیرگی این گفتمان نیز برخاسته از قوت استدلال‌های آن به لحاظ نظری نبود، بلکه ثمره پیوند آن با قدرت سیاسی و ترسیم فضایی استعاری و آرمان‌شهری بود که در شرایطی خاص توانست قدرت اجتماعی را با خود همراه سازد. به بیان دیگر، هرچند روایت ایدئولوژیک از اسلام به لحاظ نظری بر بنیانی محکم استوار نبود، در مقام عمل نیز در ارائه الگویی از اسلام، که به تعبیر رهبر فقید انقلاب، در جهان کنونی به ناکارآمدی متهم نشود، توفیق نیافت. اسلام‌گرایی نه تنها در برقراری عدالت، از بین بردن فقر و بهبود اوضاع معیشتی ناکام ماند، بلکه در عرصه اخلاقی و معنوی نیز یادگاری مثبت از خود بر جا نگذاشت، در نتیجه، قدرت اجتماعی پشتیبان خود را از دست داد.

پسااسلام‌گرایی در قم اینک در پی کاستن از بار سنگینی است که در طول سالیان گذشته بر دوش اسلام و علوم اسلامی، به ویژه فقه، نهاده شده است. این جریان با عبور از مرزبندی دینی و جغرافیایی دانش و شناسایی احترام و ارزش دانش و یافته‌های بشری به ویژه در عرصه علوم انسانی، در پی آن است که اداره جامعه و حکمرانی را به کارشناسانی واگذار کند که از تخصص و شایستگی آن برخوردارند. افزون‌بر این، با تأکید بر استقلال روحانیت از دولت و حوزه از حکومت، خواهان بازگشت آنها به جایگاه اصلی خویش، بسان نهادی مدنی در درون جامعه،  است. از این دیدگاه، احترام و اعتبار فقه و فقیهان در صورتی حفظ می‌شود که به جایگاه و رسالت اصلی خویش وفادار بمانند و پای از گلیم خویش فراتر نبرند.

توفیق این جریان نه تنها می‌تواند اعتبار آسیب‌دیده روحانیت را تا اندازه‌ای ترمیم کند، بلکه گذار مسالمت‌آمیز به سامانی شایسته از مناسبات دین و دولت را نیز تسهیل کند. بی‌گمان چنین سامانی بر استقلال نهاد دین و تفکیک آن از دولت استوار خواهد بود.» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال تلگرامی میرموسوی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال سید علی میرموسوی (دسترسی در 1399/7/11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

باید ماهیت زکات را بررسی کنیم!

اسلام و مقتضیات زمان محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«چقدر در قرآن کریم دعوت به پرداخت زکات و ادای زکات است؟ چقدر کنار ”أَقِیمُوا الصَّلَوٰةَ“ ”ءَاتُوا الزَّکَوٰةَ“ هم آمده است؟ زکات چیست؟ می‌فرمایند زکات برای خرما است، برای کشمش است، برای گندم و جو است. آیا آنچه که انسان از طبیعت برداشت می‌کند فقط همین است؟ محصولاتی که هست همین است؟ دانه‌های روغنی در مناطقی که وجود دارد مثل استان گلستان، آنجا چه؟ آن جاهایی که کشت‌شان پنبه است، آنها چه؟ شما می‌گویید که کسانی که گندم و جو دارند زکات دهند. آنهایی که تولیدات دیگری دارند، ولو درآمدهای کلانی هم داشته باشند، به آنها زکات تعلق نمی‌گیرد؟ بعد هم می‌فرمایید در روایات ما است که اگر مردم زکات‌شان را بدهند، هیچ فقیری باقی نمی‌ماند؛ فقر از بین می‌رود و ریشه‌کن می‌شود. زکات به چه موارد دیگری تعلق می‌گیرد؟ به درهم و دینار؛ یعنی به همان پول رایج. شما که می‌فرمایید به اسکناس هم تعلق نمی‌گیرد، چون درهم و دینار، طلا و نقره مسکوک است. آن طلا و نقره مسکوک هم که اصلاً وجود ندارد. موضوعش منتفی است. به این سکه‌های طلایی که الان هست هم زکات تعلق نمی‌گیرد. آن‌وقت اسلام، به عنوان دین جاودانه برای همه عالم و برای همیشه، در طول تاریخ آمده، منبع مالی تأمین زندگی فقرا و مسائل اجتماعی دیگر را جوری تنظیم کرده که در بسیاری از اعصار جواب نمی‌دهد.» (سروش محلاتی، 1394:‌ 18 ــ 19)

«آیا این احتمال وجود دارد که خدا اصل زکات را واجب کرده، موارد و میزان زکات را براساس شرایط به پیغمبر محول کرده باشد؟ حالا در جزیرة‌العرب مردم چه دارند؟ گندم دارند؟ جو دارند؟ خرما دارند؟ برای هر کدام نسبت خاصی را معین کرده باشند؟ برای درهم و دینار به نسبت دیگری؟ اگر پیغمبر اکرم به جای این مقدار عمری که کرده بودند، هزار سال، دو هزار سال عمر می‌کردند، آیا این حکم را روی همان گندم و جو نگه می‌داشتند یا نه؟ این احتمال برای امام دیگر وجود دارد که با توجه به شرایط خود تغییراتی در زکات انجام دهد؟ این سؤال است.» (همان: 24)

«تلقی عموم فقهای ما تا به حال این بوده که این موارد نُه‌گانه‌ای که به عنوان زکات است، اینها را خدا مشخص و مقرر کرده و ثابت هم هست، تغییر هم نمی‌کند. این تلقیِ رایج است. در برابر این تلقی رایجی که بین علما است برخی از نظرات دیگر هم هم‌اینک وجود دارد ]که[ بین علمای دوره اخیر مطرح شده، چون در روایات ما است که ”وَضَعَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله) الزَّکَاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْیَاء ...“ ]اصول کافی، ج 3، ص 509[ پیغمبر قرار داد زکات را بر این چیزها؛ یعنی وضع و قرار دادن را به شخص پیغمبر نسبت داده؛ یعنی تصمیم پیغمبر بوده. روی این حساب است که نظریه دیگری در فقه ما پیدا شده مثل آقای منتظری که این نظریه را تقویت می‌کرد. حالا به مرور زمان ممکن است در آینده این نظر تثبیت شود. ولی در حوزه‌های علمیه فعلاً این نظر نظر نادر به حساب می‌آید. علامه محمد تقی جعفری هم مقاله‌ای در این باره دارد و این محدودیت به موارد نُه‌گانه را مورد نقد قرار می‌دهد.» (همان: 181)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)

 

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دو نگاه متفاوت به زکات!

ویکی‌فقه: موارد وجوب زکات!

ضرورت ترجمه فرهنگی متون دینی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز