«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عزاداری» ثبت شده است

مداحان و صیانت از عزاداری‌ها

قرن‌هاست که عزاداری و برگزاری مجالس یادبود ائمه اطهار (ع) بخشی جداناپذیر از فرهنگ مردم ایران‌زمین شده است. نه تغییر حکومت‌ها توانست این سنت دیرینه شیعیان ایران را از یادها فراموش کند و نه ممنوعیت‌ها و غیرقانونی اعلام کردن آنها از سوی برخی حکام و نه قحطی و جنگ و گرفتاری‌های تاریخی مردم. با این حال، نیازمند دقت‌هایی هستیم تا بستر مناسبی که برای حفظ این سنت وجود دارد دست‌خوش آسیب نشود.

بخش مهمی از مجالسِ عزاداری مجالسی است که در منازل برگزار می‌شود. به روضه‌خوان‌های مرد اصطلاحاً ”مداح“ و به روضه‌خوان‌های زن ”خانم جلسه‌ای“ اطلاق می‌شود. اما این مداح‌ها و خانم جلسه‌ای‌ها فقط روضه نمی‌خوانند؛ آنها بخش‌هایی از تاریخ اسلام و احکام فقه و شرع را هم بیان می‌کنند و به نوعی نماینده معرفی دین به عامه مردم هستند.

مجالس عزاداری همواره با حضور گرم و معنوی مردم مؤمن برگزار شده است. اهمیت این مجالس به گونه‌ای است که، چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ شکلی، باید با مراقبت‌هایی دائمی همراه باشد. به عنوان نمونه، با توجه به افزایش سطح سواد عمومی توقعات جوانان از مطالبی که در این مجالس بیان می‌شود و روایات و مقاتلی که نقل می‌شود تا حد زیادی بالا رفته و آنان انتظار دارند آنچه در کنار سوگواری برای ائمه اطهار (ع) بیان می‌شود مستند و سرشار از معرفت و اندیشه و راه‌حل‌هایی برای زیست اخلاقی و شیعی باشد.

حسین، دانشجوی مهندسی منابع طبیعی است و می‌گوید: ”من در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده‌ام و عقاید دینی خود را دارم. به ائمه اطهار (ع) هم ارادت ویژه و خاصی دارم. برای همین، تاریخ زندگی آنها را مطالعه کرده‌ام و اطلاعات به نسبت گسترده‌ای در زمینه تاریخ اسلام و وقایع تاریخی دارم. ولی در برخی مجالس با مطالب سست و یا غلو و خرافه‌آمیز مواجه می‌شوم و طبیعی است متوقع باشم که آقایان زحمت بیشتری به خود داده و در مجالس از نوحه‌ها و اشعار قوی‌تر و مناسب‌تری که با اخلاق و سیره ائمه (ع) سازگاری دارد استفاده کنند.“

حجت‌الاسلام والمسلمین رسول جعفریان، پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام و ایران، ضمن انتقاد شدید از سخنان برخی افراد که در تریبون‌های رسمی به خرافات درباره ظهور حضرت مهدی (عج) دامن می‌زنند گفت: ”متأسفانه به جای آن که متفکران و اندیشمندان، از روحانی و دانشگاهی، رشته فکر را در دست گرفته و باب اندیشه و اندیشیدن را باز نگاه دارند، مدتی است که در این کشور عده‌ای روضه‌خوان و مداح سردمدار فکر و اندیشه شده‌اند. این شخص در کجا درس خوانده؟ چه قدر فقه می‌داند؟ چه قدر با مبانی فلسفی اسلام آشناست؟‌ چه قدر تاریخ اسلام خوانده؟ کجا تحصیل کرده که در هر بابی نظر می‌دهد؟“

با رشد جامعه و افزایش سطح تحصیلات و آگاهی مردم، انتظار از این مجالس بالاتر رفته و مردم نمی‌خواهند که شنونده‌های منفعلی باشند. مردم انتظار دارند راجع به آنچه گفته می‌شود، دقت و مطالعه عمیق‌تری صورت گیرد و حقیقتاً هدف از برگزاری مجلس تعظیم شعائر باشد. اما اگر مخاطبان حس کنند که گوینده سواد درستی ندارد یا جهت‌گیری سیاسی خاصی دارد و از این تریبون سوءاستفاده سیاسی می‌کند طبیعتاً واکنشی منفی داشته و ممکن است منجر به دل‌زدگی از مجالس عزاداری به ویژه در جوانان شود.

گرفتن دستمزدهای کلان و حیرت‌انگیز از سوی برخی مداحان و خانم‌های جلسه‌ای و وارد شدن تجمل به برخی مجالس عزاداری در منازل نیز نکته دیگری است که طبیعتاً با انتظاری که از مجالس عزاداری ائمه اطهار (ع) می‌رود سازگار نیست. هدف رونقِ ایمان و اندیشه است.

چگونه است که کسانی که سال‌ها تحصیلات دانشگاهی و تجربه کار در زمینه خاصی را دارند باید مجوز کار بگیرند و در یک چارچوب و استاندارد تعیین‌شده مزد دریافت کنند، ولی برخی ”خانم جلسه‌ای“ها و ”مداح“ها و ”روضه‌خوان“ها می‌توانند هر میزان که می‌خواهند مزدهای کلان دریافت کنند و هر چیزی که خودشان می‌خواهند را به افکار عمومی مردم تزریق کنند و حتی گاهی در مواردی دیده شده که به خود اجازه می‌دهند که بر سر فردی که سؤالی را پرسیده فریاد زده و او را تحقیر کنند؟

در بعضی مجالس [...] تریبون مداحی تبدیل به تریبون سیاسی شده و بسته به وابستگی و علقه مداح نقش‌های خوب و بد بین شخصیت‌های سیاسی احزاب تقسیم شده و این حرکت دینی مردم ابزاری در دست مداحان می‌شود برای تبلیغات سیاسی و تزریق افکار شخصی به ذهن مردم. این شیوه خود عامل دیگری است که به اعتماد عمومی از این مجالس آسیب می‌زند. [...] سؤال اینجاست که آیا مردم برای شنیدن مشی سیاسی روضه‌خوان و خانم‌ جلسه‌ای به این مجلس رفته‌اند یا هدفی مذهبی داشته‌اند؟ آیا استفاده از مجالس عزاداری، که تمام زمانش حق مردم است، برای اهدافِ شخصی و گروهی مصداق تضییع حق‌الناس نیست؟ (شفقنا، دسترسی در 1397/6/23)

 

یادداشت‌ها:

ـ شفقنا (انتشار در 1397/6/21)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

مداح‌محوری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جایگاه واجبات و مستحبات!

نهج‌البلاغه 

«عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی‌گرداند، اگر به واجب زیان رساند.» (نهج‌البلاغه: حکمت 39)

«هرگاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید.» (نهج‌البلاغه: حکمت 279)

 

یادداشت‌ها:

ـ نهج‌البلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان!

 

 

پس عزا بر خود کندی ای خفتگان

پـس عـزا بر خود کنید ای خفتگان

زانکه بد مرگیست این خواب گران

(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش 24)

یادداشت‌ها:‌

ـ گنجور (دسترسی در 1395/7/19)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

عزا بر خود کنید!
آیا مولانا عزاداری شیعیان را تحقیر کرده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

«غرب‌زدگی شیعه» از دیدگاه علی شریعتی

علی شریعتی

«صفویه ناگهان نهضت شیعی را که همیشه در زیرزمین‌ها مبارزه می‌کرد روی کار آورد، می‌آورد روی بالکن، در صحنه باز جامعه، اما اقلیت شیعه ایرانی، چونکه هرگز در طول تاریخ نتوانسته یک جامعه مستقل بسازد، جز در دوره کوتاه آل‌بویه و حکومت‌های محلی موقتی چون سربداریه، هیچ‌گاه آزاد نبوده و امکان تظاهرات اجتماعی را نداشته و در تقیه به سر می‌برده، هنوز شعارهای اجتماعی ندارد، هنوز مراسم عملی ندارد، هنوز نمی‌داند که چگونه و در چه فرم‌های جمعی نمایش‌های عمومی تجلی کند، سمبل و علائم و مراسم اجتماعی ندارد، اکنون که رژیم صفوی به اینها همه احتیاج دارد باید کاری کند. این کار بسیار ساده انجام شد؛ یک مقام رسمی وزارتی به وجود آمد و شخصیتی به اسم ”وزیر امور روضه‌خوانی“ مأموریت یافت تا در این زمینه دست‌به‌کار شود. این وزیر امور روضه‌خوانی اولین تحفه‌های غرب را در قرن 16 و 17 به ایران سوغات آورد و این اولین تماس فرهنگی ایران است با غرب، نه آن چنانکه می‌گویند، قرن نوزدهم و واردکردن چاپخانه و برق و روزنامه و نظام و دارالفنون و حاجی امین‌الضرب و امیر کبیر...!

 وزیر امور روضه‌خوانی و تعزیه‌داری رفت به اروپای شرقی (که در آن هنگام صفویه روابط بسیار نزدیک و مرموز ویژه‌ای با آنها داشتند) و درباره مراسم دینی و تشریفات مذهبی آنجا تحقیق کرد، مطالعه کرد و بسیاری از آن سنت‌ها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت، برگزاری و نقل مصیبت‌های مسیح و حواریون وشهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعائر و ابزارها و وسایل خاص این مراسم و دکورهای ویژه محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرد و همه را به ایران آورد و در اینجا به کمک روحانیون وابسته با رژیم صفوی، آن فرم‌ها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق دادند و به آن قالب‌های مسیحی اروپایی، محتوای شیعی ایرانی بخشیدند، به طوری که ناگهان در ایران سمبل‌ها و مراسم و مظاهر کاملاً تازه‌ای که هرگز نه در ملیت ایران سابقه داشت و نه در دین اسلام و نه در مذهب شیعی به وجود آمد. مراسمی از نوع تعزیه‌گردانی، شبیه‌سازی نعش و علم و کتل و عماری و پرده‌داری و شمایل‌کشی و معرکه‌گیری و قفل‌بندی و زنجیرزنی و تیغ‌زنی و موزیک و سنج‌زنی و تعزیه‌خوانی و فرم خاص و جدید و تشریفاتی ”مصیبت‌خوانی“ و ”نوحه‌سرایی جمعی“ ... که همه شکلش اقتباس از مسیحیت است و هرکس با آن آشنا است، به سادگی تشخیص می‌دهد که تقلید است.

اساس مراسم عزاداری مسیحیان بر نمایش زندگی شهدای نخستین نهضت مسیحیت و نشان دادن مظلومیت و شهادت آنان در دوران حکومت شرک و کفر و امپراتوری وحشی سزارها و سرداران آنها است و نیز شرح حال حواریون و به خصوص تراژدی مریم و بیان فضائل و کرامات و رنج‌ها و مظلومیت‌های او و از همه مهم‌تر احیای خاطره خونین عیسی مسیح و شکنجه‌ها و ظلم‌ها و سختی‌هایی که از قوم خود (یهودی‌ها) از ظلمه (رومی‌های بی‌رحم) تحمل کرده است تحت عنوان passions  یعنی ”مصائب“ که مراسم و اشکال برگزاری و نمایش و بیان آن به وسیله صفویه تقلید و اقتباس شده است و در خدمت تاریخ خاص تشیع و بیان مصائب اهل بیت و حضرت فاطمه زهرا و بالاخص شهادت امام حسین و خاندان و اصحاب بزرگوارش قرار گرفته است.

قفل‌زنی، سینه‌زنی، زنجیرزنی و تیغ‌زنی حتی هم‌اکنون به همین شکل در لورد Lourdes سالیانه در سال‌روز شهادت مسیح برگزار می‌شود و این است که با اینکه از نظر اسلامی این اعمال محکوم است و علمای حقیقی اسلامی نه تنها آن را تأیید نکرده‌اند که جداً مخالف‌اند و این نمایش‌ها را بر خلاف موازین علمی شرع می‌دانند. ولی همواره و همه ساله در این دو سه قرن انجام می‌شده و این در عین حال که شگفت‌انگیز است روشن‌کننده این نظر من است که این مراسم ابتکار سیاست بوده است، نه روحانیت واقعی و نشان می‌دهد که این تظاهرات پرشور و سازمان‌یافته و بسیار نیرومند، با اینکه صددرصد مذهبی و شیعی است و به نام امام و خاندان پیغمبر و ولایت علی و عشق مذهبی انجام می‌شود مورد تأیید علمای شیعی نیست و حتی علما غالباً در برابر آن تقیه می‌کرده‌اند و از مخالفت علنی و جدی خودداری می‌نموده‌اند و این روشن می‌کند که مصالح سیاسی و قدرت حکومت بوده است که این مراسم و اعمال و شعائر را بر علما تحمیل کرده است وگردانندگان آن نیز خود به این امر کم و بیش واقف‌اند عالم و فقیه واقعی شیعی آنها را تأیید نمی‌کند ولی به نام اینکه: این، کار عشق است، کار شرع نیست، خود را از قید فتوای عالم رها می‌کرده‌اند چنانکه در پاسخ عالمی که به یکی از همین سرحلقه‌ها گفته بود این اعمال با موازین شرع نمی‌‌خواند، گفته بود: ”آقا، یازده ماه از سال را ما به حرف شما گوش می‌دهیم و این یک ماه را شما به حرف ما گوش کنید؛ این کار مستحب و مکروه و حلال وحرام نیست، جنون علی و عشق حسین است، عاشورا ما را دیوانه می‌کند، خون‌مان را جوش می‌آورد، دل‌مان می‌خواهد خودمان را آتش بزنیم، دستگاه امام حسین از دستگاه خدا سوا است. اگر خدا ما را به گناه عشق حسین به جهنم هم ببرد با شوق و شکر خودمان را در آتش می‌اندازیم، بگذار ما را بسوزد ...“ این گونه استدلال و احساسات پیداست که با منطق عقلی و عقلائی اسلام و تشیع علمی ارتباطی ندارد، کاملاً پیداست که زبان تصوف است و احساسات غلاه و پرورده کار درویشان و شاعران و روضه‌خوانان و خطبا و مبلغان عوام که همه مستقیم و غیرمستقیم از نهضت صفوی آب می‌خورند و کارگزاران و بلندگوها و رادیوهای رسمی زمان بوده‌اند و به دربار صفوی بیشتر بسته بودند تا حوزه‌های علمی. من فکر می‌کنم اینکه امروز یک مجتهد فقیه و عالم شیعی منبر رفتن و تبلیغ کردن و رد محافل و تکایا و مساجد حرف زدن را برای مقام خود کسر می‌داند و سبک تلقی می‌کند یادگار همان دوره است که منبرها، تریبون‌های تبلیغاتی دستگاه حکومت شده بود و منبری‌ها سخنگوهای سیاست، نه علم و روحانیت. این مراسم غالباً به روشنی با سنت‌ها و حتی احکام شرعی منافات دارد. حرمتی که مسلمان و شیعه برای ائمه و خاندان پیغمبر و به خصوص حرم پیغمبر و امام قائل است پیداست و در عین حال در شبیه‌ها، یک نره مرد نتراشیده سکینه می‌شود یا زینب و در صحنه‌ها ظاهر می‌شود یا موسیقی که علما آن همه با کراهت و حرمت تلقی می‌کنند در شبیه و تعزیه حفظ شده است. و پیداست که از مسیحیت آمده است. شبیه و تعزیه و نعش، تقلید کورکورانه از مراسم ”میسترهای هفت‌گانه“ 7 Mysteress و ”میراکل“ Miracles و نمایش نعش عیسی بر صلیب و فرود آوردن و دفن کردن و صعود و دیگر قضایاست.

نوحه‌های دسته‌جمعی درست یادآور ”کُر“های کلیساست. و پرده‌های سیاه که به شکل خاصی بر سر در تکیه‌ها و پایه‌ها و کتیبه‌ها آویخته می‌شود و غالباً اشعار جودی و محتشم و غیره بر آن نقش شده بی‌کم‌و‌کاست از پرده‌های کلیسا در مراسم تقلید شده و شمایل‌گردانی و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث کربلا و غیره که در میان مردم نمایش داده می‌شود پُرتره‌سازی‌های مسیحی است. حتی اسلوب نقاشی‌ها همان است، در حالی که صورت‌سازی در مذهب ما مکروه است، حتی نوری که به صورت یک هاله گرد سر ائمه و اهل بیت دیده می‌شود درست تقلیدی است و شاید بافره‌ ایزدی وفروع ‌ایزدی در ایران باستان توجیه شده است.

این مراسم و تشریفات رسمی و مخصوص عزاداری اجتماعی و رسمی همه فرم‌های تقلیدی از عزاداری و مصیبت‌خوانی و شبیه‌سازی مسیحیت اروپایی است و حتی گاه به قدری ناشیانه این تقلید را کرده‌اند که شکل صلیب را هم که در مراسم مذهبی مسیحی‌ها جلو دسته می‌برند صفویه بدون اینکه کمترین تغییری در آن بدهند آوردند به ایران و همین الان هم، بدون توجه به شکل رمزی و مذهبی آن در مسیحیت، جلو دسته‌ها راه می‌برند و همه می‌بینند که شاخصه نمایان هر دسته سینه‌زنی همین صلیب یعنی جریده است و در عین حال در نظر هیچ‌کس معلوم نیست برای چیست؟ و هیچ‌کس از آنهایی هم که آن را می‌سازند و حمل می‌کنند نمی‌دانند برای چه چنین می‌کنند؟ اما با اینکه این جریده در میان ما هیچ مفهومی ندارد و کاری نمی‌کند، همه شخصیت و عظمت و افتخار یک دسته به همان جریده‌اش وابسته است، دعواها بر سر جریده است. ارزش و اعتبار و شکوه و فداکاری، اندازه ایمان و شور دینی یک دسته به بزرگی و سنگینی و زیبایی و گرانی جریده‌اش بستگی دارد. جریده نه تنها از نظر شکل همان صلیب است، بلکه از نظر لفظ هم همان اسم صلیب است، که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به فارسی آمده، چون کلمه ”جریده“ نه در فارسی و نه در عربی با این شکل هیچ مفهومی ندارد. دکورها و پوشش‌ها و پرده‌هایی که در اروپای شرقی و ایتالیا و غالب کلیساهای کاتولیک وجود دارد و همه می‌بینید با همان شکل به ایران آمد و چون مسجد امکان پذیرش این مراسم و این تزئینات جدید را نداشت و برای چنین کارهایی ساخته نشده بود، ساختمان‌های خاص این امور بنا شد به نام ”تکیه“.‌» (شریعتی، 1377: 169 - 174).


یادداشت‌ها:

ـ شریعتی، علی (1377). تشیع علوی و تشیع صفوی. تهران: چاپخش.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز