شهید مطهری مینویسد:
«واقعاً قرآن چه کتابی است و برای چیست؟ آیا کتاب طب است؟ فلسفه است؟ تاریخ است؟ ریاضی است؟ هیچکدام. پس چیست؟ کتاب هدایت است: هُدیً.
چه کسانی را این کتاب هدایت میکند؟ آیا همه را؟ یعنی پس از آمدن قرآن، دیگر گمراهی باقی نمیماند و همه به طور جبر هدایت میشوند؟ خیر، بلکه نه تنها همه را هدایت نمیکند، بلکه عدهای به وسیله آن گمراه خواهند شد؛ چنانکه در آیه 26 همین سوره ]بقره[ میخوانیم: ”یضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَ یهْدِی بِهِ کَثِیرًا“ ]بقره: 26[؛ خدا به وسیله قرآن گروه زیادی را هدایت و گروه زیادی را گمراه خواهد نمود. ولی البته ”وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ“ ]بقره: 26[ خدا گمراه نمیکند به وسیله قرآن مگر فاسقها را. فاسقها یعنی خارجشدههای از مسیر فطرت انسانی.
مولوی میگوید وقتی نکتهها خیلی دقیق و لطیف باشد، اشخاص لایق را بالا میبرد، ولی در مقابل، افراد نالایق را گمراه میکند:
از خدا میخواه تا زین نکتهها
درنلغزی و رسی در منتها
و سپس اشاره به همین آیه میکند و میگوید:
زانکه از قرآن بسی گمراه شدند
زین رسن قومی درون چَه شدند
کلمه ”رسن“، که به معنای ریسمان و طناب است، از خود قرآن استفاده شده است، آنجا که تعبیر حَبْلُ اللَّه فرموده [است[؛ یعنی قرآن ریسمان خداست.
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سر بالا نبود
میگوید: با ریسمان قرآن عدهای به درون چاه رفتند؛ در حالی که ریسمان ریسمان است، هم میتوان به وسیله آن بالا رفت و هم پایین؛ ریسمان گناهی ندارد.» (مطهری، 1381: 61 ــ 62)
یادداشتها:
ـ مطهری،
مرتضی (1381). آشنایی با قرآن. جلد 2. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.
ـ یادداشتهای مرتبط:
دین
انسان خوب را خوبتر و انسان بد را بدتر میکند!