محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«برخی از متفکران اسلامی با نگاه آسیب‌شناسانه به وضع اخلاق در جامعه ما متوجه این بیماری خطرناک شده‌اند که در نزد بسیاری از متدیّنان ”تهمت و افترا زدن“ به مخالفان، جایز شمرده می‌شود و چنین استدلال می‌کنند که با تهمت باید آبرو و حیثیت آنها را از بین برد تا کسی به آنها اعتماد نکند و تحت تأثیر ضلالت و گمراهی‌شان قرار نگیرد.

دستور مباهتة

روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت وظیفه امت را در مقابل ”اهل بدعت“ بیان فرموده و دستور داده‌اند که از آنان برائت جسته، عیب‌ها و ایرادات‌شان را بازگو کنید و آنان را ”مبهوت“ سازید تا برای تباه‌کردن ِ اسلام طمع نکنند: ”إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ ... وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ.“ [الاصول من الکافی، ج ۴، ص ۱۲۳]

واژه ”باهتوهم“، از ماده ”بهت“، به معنی ”مبهوت ساختن“ است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید که اهل بدعت را ”متحیّر و مبهوت“ ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم چنان منطقی و مستحکم با کافر بت‌پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود: ”فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ“ [بقره: ۲۵۸]. منابع اصیل لغتِ عرب همین معنا را برای این ریشه ذکر کرده‌اند [...]

به هر حال، از نظر لغت، دلیلی وجود ندارد که ”باهتوهم“ را به ”تهمت زدن و افترابستن و نسبت دروغ دادن“ معنی کنیم و نتیجه بگیریم که رسول خدا اجازه داده است تا برای کوبیدن و ضایع کردن افراد منحرف، هر دروغی به آنها ببندیم و هر نسبت خلافی به آنها بدهیم!

منطق بهت‌آور

روایت رسول اکرم (ص) را تا قرن دوازدهم هجری ”محدّثان“ همانگونه که اشاره کردیم معنا می‌کردند و می‌گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد. محدث بزرگوار فیض کاشانی ”باهتوهم“ را به معنی آن می‌دانست که: با آنان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند.

تکلیف حقیقت‌گویی

فقهای شیعه تا قرن دوازدهم در بحث‌های فقهی خود، بر این مبنا مشی می‌کردند که حتی به بدعت‌گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد و دروغ بستن به آنها جایز نیست؛ اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده‌اند، ولی ما حق نداریم برای ضایع‌کردن‌شان نسبت ناروا به آنها بدهیم.

مصلحت تهمت

متأسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه ”به اهل بدعت ’تهمت‘ بزنید تا آنها را از میدان به در کنید“ در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که ”باهتوهم“ می‌تواند به معنی ”تهمت زدن“ باشد و سپس در تأیید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر ”مصلحت“ جایز باشد و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن [...] او را مفتضح و بی‌آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دین‌شان حفظ شود؟ با این تهمت، هرچند یک نفر بی‌آبرو می‌شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می‌ماند!!

بهانه بدمستی

روایت رسول خدا در خصوص ”اهل بدعت“ است، ولی اگر در میان متدینان باب ”تهمت“ نسبت به آنان باز شود، این باب به روی دیگران هم باز خواهد بود و هر کس، پس از ”انگ بدعت“گذاری، مستحق هر نسبتی می‌شود و می‌توان هر کار زشتی را به نام او ثبت کرد!! مگر در نهضت مشروطه، که آخوند خراسانی و میرزای نائینی از تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی دفاع کردند، به عنوان حامیان ”بدعت“ معرفی نشدند؟

تا وقتی که نظریات فقهی و اخلاقی را تهذیب نکنیم و اخلاق را حاکم بر فقاهت و سیاست و دیانت قرار ندهیم، علاج واقعه امکان ندارد.» (سایت محمد سروش محلاتی، دسترسی در 2/7/1397)

 

یادداشت‌ها:

ـ سایت محمد سروش محلاتی (انتشار در ۱۳۹۴/۷/۶)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دروغ‌گویی برای مصالح دینی!

دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، بی‌دینی کنیم!