«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۱۶۸ مطلب با موضوع «آسیب‌شناسی» ثبت شده است

تفاوت متن اصلی و قدیمی زیارت عاشورا با متن فعلی در چیست؟

پژوهش مشترک مهدی ایزدی و اسلام ملکی معاف در مقاله ”تحلیل و نقد یکی از فقرات نسخه رایج زیارت عاشورا“ (۱۳۹۲) نشان می‌دهد متن اصلی زیارت عاشورا با متن مرسوم فعلی تفاوت‌هایی دارد و لازم است مردم با متن اصلی این زیارت آشنا شوند.

 زیارت عاشورا، علاوه‌بر نسخه‌ای که در کتاب ”مفاتیح‌الجنان“ شیخ عباس قمی (متوفای قرن ۱۴) آمده و امروزه رواج بسیاری دارد، نسخه‌های خطی قدیمی‌تری نیز دارد که قدمت‌شان به بیش از هزار سال پیش برمی‌گردد. این نسخه‌های قدیمی معتبرتر از نسخه رایج کنونی‌اند و عبارت مشهور ”اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ …  ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ …“ در آن به شکل دیگری بوده است.

این دو پژوهشگر با تکیه بر معیارهای علمی متعدد به مقایسه نسخه‌های رایج با کتاب ”کامل الزیارات“ نوشته ابن قولویه قمی (متوفای ۳۶۷هـ) و نسخه‌های قدیمی کتاب ”مصباح المتهجد“ نوشته شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰هـ) پرداخته، نشان داده‌اند که این نسخه‌های قدیمی از چند جهت معتبرتر از نسخه رایج کنونی هستند.

گفتنی است عبارات حاوی لعن در پایان زیارت عاشورا در قدیمی‌ترین نسخه این زیارت که در کتاب ”کامل الزیارات“ آمده چنین است: ”اَللّهُمَّ خُصَّ أنْتَ أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیکَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أعْداءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأوَّلینَ وَ الْآخِرینَ. اَللّهُمَّ الْعَنْ یزیدَ وَ أباهُ.“

از چکیده و نتیجه‌گیری مقاله:

«زیارت شریف عاشورا، علاوه‌بر نسخه رایج، که اوّلین منبع آن نسخه‌های خطی متأخّر ”مصباح المتهجّد“ شیخ طوسی است، دو گونهٔ دیگر نیز دارد که در ”کامل الزّیارات“ ابن‌قولویه قمی و نسخه‌های متقدّمِ ”مصباح المتهجّد“ شیخ طوسی نقل شده‌اند. در هیچ‌یک از نسخه‌های غیررایج این زیارت، عبارت ”وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ“ به این‌گونه نیست. در این مقاله، گونه‌های مختلف این عبارت با یکدیگر مقایسه و نسخهٔ رایج با توجّه به معیارهای ذیل نقد می‌شود: ۱. قدمت، ۲. اعتبار منبع، ۳. اعتبار سند، ۴. سازگاری عبارت مورد نظر با بقیّة متن، ۵. سازگاری با سیرهٔ امامان (ع).» (ص 175)

عبارت اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ تنها در نسخه رایج زیارت عاشورا، که به نسخه‌های متأخر ”مصباح المتهجّد“ باز می‌گردد، وجود دارد. این نگارش از نظر زمانی، متأخر است و با شرایط تاریخی زمان امام باقر (ع) و با سیره عمومی اهل بیت (ع) در إنشاء زیارات مأثور ناهمگون می‌نماید. نقطه ضعف دیگر این نگارش آن است که ــ حداقل در دو مورد ــ دچار اشکال متنی و ناسازگاری درونی است؛ اما نگارشی که در ”کامل الزّیارات“ نقل شده اولاً، قدمت بیشتری دارد؛ ثانیاً، با سیره ائمه (ع) در إنشاء زیارت‌های مأثور سازگاری دارد؛ ثالثاً، دارای انسجام محتوایی و سازگاری درونی با بقیه متن است. عبارت مورد بحث در نگارش ”کامل الزّیارات“ــ که ارجحیتش مورد تأکید است ــ چنین است: اَللّهُمَّ خُصَّ أنْتَ أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیکَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أعْداءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأوَّلینَ وَ الْآخِرینَ. اَللّهُمَّ الْعَنْ یزیدَ وَ أباهُ. بنابراین، نسخه ”کامل الزّیارات“ و نسخه متقدم ”مصباح المتهجّد“ ــ دست‌کم درباره عبارت مورد بحث ــ رجحان دارند.» (صص 175 ــ 176)

یادداشت‌ها:

ـ ماسال‌نیوز (انتشار در 4 تیر 1393)

ـ ایزدی، مهدی. و ملکی معاف، اسلام. (1392). تحلیل و نقد یکی از فقرات نسخه رایج زیارت عاشورا. دوفصلنامه کتاب قیم. دوره 3. شماره 8. (صص 179 ــ 157).

ـ یادداشت‌های مرتبط:

ویکی‌شیعه: زیارت عاشورا

سخنی درباره زیارت عاشورا

تاریخچه لعن‌های انتهای زیارت عاشورا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

تاریخچه لعن‌های انتهای زیارت عاشورا

محسن کدیور:

«صد لعن انتهایی زیارت عاشورا، و مشخصاً لعن خلفای سه‌گانه یقیناً در کتاب ”مصباح المتهجد کبیر“ شیخ طوسی (۳۸۵ ــ ۴۶۰) ــ معتبرترین کتاب دعایی شیعه ــ نبوده است، و از قرن دهم به تدریج وارد نسخه‌های این کتاب شده است!

در قدیمی‌ترین نسخه‌ ”مصباح المتهجد“، که متعلق به سال ۵۰۲ ــ یعنی ۴۲ سال بعد از وفات شیخ طوسی ــ توسط عبدالجبار بن علی نقاش رازی نوشته شده، و در کتابخانه آستان قدس رضوی مشهد به شماره ۸۸۲۲ نگاهداری می شود، و با نسخه‌ به خط مصنف مقابله شده، از ”اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَبِی سُفْیانَ“ تا ذکر سجده ”اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ …“ به چشم نمی‌خورد.

البته با خط دیگری که به قدمت خط متن نیست در هامش صفحه فقرات مورد بحث نوشته شده است.

در پنج نسخه‌ قدیمی دیگر تا قرن دهم نیز وضع به همین منوال است: متن خالی از فقرات یادشده است، و در هامش صفحات با خطی کاملاً جدید و متفاوتْ فقرات مورد بحث اضافه شده است.

متاسفانه نسخه‌ چاپی ”مصباح المتهجد“ بر اساس نسخ قرن دهم به بعد، که این فقرات را داخل متن کرده‌اند، منتشر شده، و هیچ اشاره‌ای به این نکته بسیار مهم نکرده‌اند.

به گزارش سید بن طاووس (۵۸۹ ــ ۶۶۴) در کتاب ”مصباح الزائر“، در نسخه‌ اصل ”مصباح المتهجد کبیر“ به خط شیخ طوسی، که در نزد وی بوده، فقرات مورد بحث نبوده است. سید بن طاووس از سوی مادر نوه‌ شیخ طوسی است.

در این زمینه اخیرا کتاب تحقیقی مستقلی منتشر شده است: الشیخ حسین الراضی، زیارة عاشوراء فی المیزان (دراسة لزیارة عاشوراء سندا و متنا و ماطرأ علیها من تزویر و تحریف)، دارالمحجة البیضاء، بیروت، ۲۰۰۸ م، ۵۸۴ صفحه.» (با اندکی ویرایش به نقل از سایت محسن کدیور)

یادداشت‌ها:

ـ وبسایت محسن کدیور (دسترسی در 1399/6/7)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

ویکی‌شیعه: زیارت عاشورا

سخنی درباره زیارت عاشورا

تفاوت متن اصلی و قدیمی زیارت عاشورا با متن فعلی در چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

زبان را بر خود حاکم نکنید!

امیرالمؤمنین (ع):

«آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی‌ارزش کرده است.» (نهج‌البلاغه: بخشی از حکمت 2)

یادداشت‌ها:

ـ نهج‌البلاغه. ترجمه محمد دشتی (1386). تهران: قدر ولایت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

چرا سلبریتی‌ها جای روشنفکران را گرفته‌اند؟

محمدامین قانعی‌راد می‌نویسد:
«ما با پدیده روشنفکر غایب مواجه هستیم. روشنفکر غایب یعنی کشورهایی که روشنفکرانش از کشور خارج می‌شوند و مهاجرت می‌کنند. افرادی که صاحب ایده هستند تحت فشار شرایط، جامعه را ترک می‌کنند. نویسندگان بزرگ، هنرمندان و شاعران منتقد و رمان‌نویسان اجتماعی ــ سیاسی وقتی از جامعه غایب باشند جای خود را به سلبریتی‌ها می‌دهند. در فقدان این روشنفکران، روشنفکرانِ کاذب نقش می‌یابند ... تبعات این انتقال مرجعیت فرهنگی، دامن زدن به افت و ابتذال فرهنگی است. غیبت روشنفکران از این عرصه‌ها زمینه را برای حضور و بروز سلبریتی در جامعه، فرهنگ و سیاست فراهم می‌کند و مصلحت عمومی و اجتماعی فدای فرصت‌طلبی سلبریتی‌ها خواهد شد. باید روشنفکران را به عرصه عمومی بازگرداند و از زندگی عمومی ــ اجتماعی معنازدایی نشود.» (هفته‌نامه صدا، شماره 130؛ به نقل از کانال جامعه‌شناسی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی و اینستاگرام جامعه‌شناسی (دسترسی در 1399/4/11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

صنعت مُد مُخرب محیط زیست!

صنعت مد نسبت به مجموع پروازهای بین‌المللی و حمل‌ونقل دریایی، کربن بیشتری در هوا منتشر می‌کند. در این گزارش برخی از آلودگی‌های محیط‌زیستی ناشی از صنعت مد و فشن را مرور می‌کنیم.

به گزارش زیست‌آنلاین، مدگرایی و به‌روز بودن در خرید لباس باعث می‌شود با طرح‌های متنوع‌تری روبه‌رو شویم، اما باید بدانیم که این نگرش چه آسیب‌ها و خساراتی به محیط زیست وارد می‌کند؛ 10٪ از کل انتشارات گازهای گلخانه‌ای جهان مربوط به صنعت مد است، دومین مصرف‌کننده آب جهان است و اقیانوس‌ها را با ریزپلاستیک‌ها آلوده می‌کند.

در این دوره از زمان، برخی از بخش‌های زندگی مدرن مانند مسافرت‌های هوایی، استفاده از وسایل پلاستیکی یک‌بارمصرف و حتی استفاده از وسایط نقلیه برای رفتن به و یا از محل کار به عنوان آلوده‌کننده و آسیب‌رسان به محیط زیست شناخته می‌شوند، اما وقتی صحبت از لباس و پوشاک می‌شود، تأثیرات مخرب آن آشکار نیست.

همان‌طور که مصرف‌کنندگان در سراسر جهان لباس بیشتری می‌خرند، این بازار برای تولید اقلام ارزان‌قیمت و سبْک‌های جدید به محیط زیست آسیب می‌زند. به طور متوسط، مردم در سال 2014 60٪ پوشاک بیشتری نسبت به سال 2000 خریداری کردند.

صنعت مد 10٪ از انتشار کربن جهان را تشکیل می‌دهد، منابع آبی را خشک می‌کند و رودخانه‌ها و نهرها را آلوده می‌کند. علاوه‌بر این، 85 درصد از کل منسوجات هر سال دور ریخته شده و به زباله تبدیل می‌شوند و شستن برخی از انواع لباس‌ها مقادیر بسیاری از پلاستیک را به اقیانوس‌ها می‌فرستد. اینها فقط بخشی از مهم‌ترین تأثیرات مُد بر کره زمین هستند.

تولید لباس از سال 2000 تقریباً دو برابر شده است، در حالی که مردم فقط از نیمی از طول عمر لباس‌های خود استفاده می‌کنند. در اروپا، شرکت‌های مُد از میانگین عرضه دو مجموعه در سال در سال 2000 به پنج مورد در سال 2011 روی آورده‌اند و برخی از مارک‌های تجاری حتی بیشتر ارائه می‌دهند؛ مثلاً برند زارا 24 مجموعه در سال و H&M بین 12 تا 16 عرضه را در سال ارائه می‌دهد، که البته سرنوشت تعداد زیادی از این لباس‌ها در زباله‌ها به پایان می‌رسد.

در محل دفن زباله‌ها، در هر ثانیه معادل یک کامیون پر از لباس ریخته یا سوزانده می‌شود. در مجموع ، تقریباً 85 درصد پارچه‌ها هر سال به محل دفن زباله‌ها می‌روند و این مقدار برای پر کردن سالانه بندر سیدنی کافی است.

در عین حال، شستن لباس، سالانه 500.000 تن میکروفیبر معادل 50 میلیارد بطری پلاستیکی را به اقیانوس‌ها رها می‌کند. بسیاری از این الیاف از پلی‌استر یا پلاستیک موجود در حدود 60٪ از پوشاک هستند. تولید پلی‌استر دو تا سه برابر بیشتر از میزان تولید پنبه منجر به انتشار کربن می‌شود و، از طرف دیگر، پلی‌استر در اقیانوس تجزیه نمی‌شود.

در گزارشی از اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) تخمین زده شده است که 35٪ از کل میکروپلاستیک‌ها، یا همان قطعات بسیار کوچک پلاستیک که هرگز تجزیه بیولوژیکی نمی‌شوند، در اقیانوس‌ها از شست‌وشوی پارچه‌های مصنوعی مانند پلی‌استر رها شده‌اند. به طور کلی، تا 31٪ از آلودگی پلاستیک در اقیانوس‌ها را میکروپلاستیک‌ها تشکیل می‌دهند.

10٪ از انتشار کربن در جهان مربوط به صنعت مُد است که این میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای بیشتر از همه پروازهای بین‌المللی و حمل‌ونقل دریایی است. براساس گزارش بنیاد الن مک آرتور، اگر صنعت مد به مسیر فعلی خود ادامه دهد، این سهم از انتشار کربن می‌تواند تا سال 2050 به 26 درصد برسد.

صنعت مد نیز دومین مصرف‌کننده آب در سراسر جهان است. برای تولید یک پیراهن نخی حدود 700 گالن آب نیاز است. این مقدار آب برای اینکه یک نفر در مدت زمان سه‌ونیم سال حداقل هشت فنجان آب در روز بنوشد کافی است. برای تولید یک شلوار جین حدود 2000 گالن آب لازم است و این مقدار برای نوشیدن 8 فنجان در روز به مدت 10 سال کافی است. دلیل آن این است که شلوار جین و پیراهن هر دو از یک گیاه بسیار پرآب ساخته می‌شوند: پنبه.

در ازبکستان، آن‌قدر برای تولید پنبه از آب دریاچه آرال استفاده شده که بعد از حدود 50 سال خشک شد. دریاچه آرال، که زمانی یکی از چهار دریاچه بزرگ جهان بود، در حال حاضر یک بیابان خشک و حداکثر دارای چند حوضچه کوچک است.

صنعت مد باعث ایجاد آلودگی آب نیز می‌شود. صنعت رنگرزی در نساجی دومین آلاینده بزرگ در جهان است، زیرا پسآب حاصل از فرآیند رنگرزی غالباً در خندق‌ها، نهرها یا رودخانه‌ها ریخته می‌شود. آب مصرفی برای فرآیند رنگرزی پارچه به اندازه پر کردن آب 2 میلیون استخر استاندارد المپیک در هر سال است. در کل، 20٪ از آلودگی آب‌های صنعتی در سراسر جهان مربوط به صنعت مد و فشن است.

در همین حال، برخی از شرکت‌های پوشاک با روی آوردن به ابتکاراتی برای کاهش آلودگی نساجی و رشد پایدارتر پنبه، روند کاهش خسارت و آسیب به محیط زیست را آغاز کرده‌اند. در ماه مارس، سازمان ملل متحد برای ایجاد ارتباط بین محیط زیست و صنعت مد اتحاد و ائتلافی را راه‌اندازی کرد تا شرکت‌های تولیدی برای کاهش آسیب به محیط زیست هماهنگی‌ها و اقداماتی را انجام دهند.» (با اندکی ویرایش به نقل از ترجمهٔ زیست‌آنلاین از Business Insider)

یادداشت‌ها:

ـ ترجمهٔ زیست‌آنلاین از Business Insider (دسترسی در 1399/4/11)

ـ یادداشت مرتبط:

ما سپاسگزار خدا و طبیعت نیستیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

در اسلام شأن خاصی به عنوان روحانیت وجود ندارد!

شهید بهشتی:

”در اسلام شأن خاصی به‌عنوان روحانیت و نگهبانان اختصاصی دین وجود ندارد و [اینکه] یک طبقه‌ای تحت این عنوان، ما به وجود بیاوریم، با امتیازات و اختصاصات از نظر لباس و مقام و اداره زندگی و ... در اسلام نیست. در اسلام، دین است و شناسایی دین است و تبلیغ دین؛ و این‌‌ وظیفه همگان است؛ زهد است و تقوا و پرهیزکاری، وظیفه همه است، همه‌اش وظیفه همه است.“ (سلسله درس‌گفتارهای تفسیری ”در مکتب قرآن“)

یادداشت‌ها:

ـ وبسایت شهید بهشتی (دسترسی در 1399/4/7)

ـ سایت فرهنگی صدانت (دسترسی در 1399/4/7)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

بزرگ‌ترین آفت روحانیت!

عوام‌زدگی روحانیت را فلج کرده است!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

رشد سرطانی فقه!

ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«رشد سرطانی فقه موجود به خاطر این است که این فقه بر این اساس بنا شده که ”خدای شارع در هر واقعه‌ای حکمی دارد“ و ”سکوت خدای شارع مفهومی بلامصداق است.“ این دیدگاه حداکثری در مورد قلمرو بالفعل شریعت چند پیامد نامطلوب دارد. یکی از این پیامدها توسعه نابجا و ناموجه معنای آیات و روایات به منظور پاسخ‌گویی به مسائل جدید است. پیامدِ دیگر تمسک به اصل برائت و نفی وجود هر نوع وظیفه‌ای در این موارد است. در حالی که در این موارد باید به ”روح“ آیات و روایات، و اصول عقلانی و اخلاقی که در پس پشت آنها نهفته است تمسک کرد، نه به ”لفظ“ آنها. در این موارد باید گفت: خدای شارع در مورد این موضوع سکوت کرده، اما با توجه به روح احکامی که در مورد موضوع یا موضوعات مشابه دیگر تشریع کرده می‌توان تشخیص داد که اگر در مورد این موضوع جدید به مقتضای اصول اخلاقی عمل کنیم، حق او را ادا کرده و رضایت او را کسب کرده‌ایم. در این صورت، فهم مکانیکی و ایستای شریعت جای خود را به فهم دینامیکی و پویای شریعت خواهد داد.

به عنوان یک مثال مشخص، اگر ربا به خاطر این در شرع حرام شده که رباخواری ظلم است، در تطبیق این حکم بر سود بانکی در دنیای مدرن و بانکداری مدرن به جای تمرکز بر معنای عرفی واژه ”ربا“ و تطبیق مکانیکی و ناموجه آن بر ”سود بانکی“ باید به این پرسش پاسخ داد که ”آیا همانگونه که ربا در زمان نزول قرآن ظلم بوده است، سود بانکی در زمان ما نیز ظلم است؟“ و ”اگر سود بانکی نیز ظلم است، هر نوع سود به هر مقدار و از هر کسی به هر کسی ظلم است، یا فقط بیش از درصد مشخصی از آن از بعضی اشخاص به بعضی اشخاص ظلم است، اما کمتر از آن مقدار یا از بعضی اشخاص به بعضی دیگر ظلم نیست؟“، و ”این درصد مشخص نیز ثابت و ابدی نیست، بلکه از وضعیتی به وضعیتی دیگر ممکن است تغییر کند؟“ این یعنی به میان آوردن ملاحظات اخلاقی در فهم شریعت و تفسیر اخلاقی متون دینی.

اگر شریعت در چارچوب اخلاق فهمیده شود و اگر متون دینی در پرتو اصول اخلاقی تفسیر شوند، آدمیان احکام شرعی را مطابق با فطرت اخلاقی و عقل سلیم خود خواهند یافت و برای اینکه احکام شرعی را بپذیرند و از آن پیروی کنند لازم نیست از باورهای اخلاقی خود دست بردارند، وجدان اخلاقی خود را سرکوب کنند، عقل خود را نادیده بگیرند و انسانیت خود را لگدمال کنند. تن در دادن به حکم شرعی از ترس جهنم، تسلیم شدن جسم در برابر آن حکم بدون رضایت ذهنی و قلبی است، و این به ارتباط معنوی انسان با خدا لطمه می‌زند و انسان را از خدا دور می‌کند. خدایی که احکام او نامعقول، خردستیز و خلاف وجدان و فطرت به نظر برسد قابلیت دلربایی از انسان‌ها را ندارد، و هرگز نمی‌تواند نقش ”علت غایی“ یا ”غایة الغایات“ یا به قول پل تیلیخ، ”دلبستگی فرجامین“ (Ultimate Concern) را در زندگی آنان بازی کند، و به زندگی آنان معنا و روشنی و گرمی ببخشد. بنابراین، به طور کلی می‌توان گفت که یکی از عوامل اصلی دین‌گریزی، تضعیف معنویت دینی و روی آوردن به معنویت‌های سکولار یا رویگردانی کلی از معنویت در دوران مدرن عبارت است از: ترسیم چهره‌ای نامعقول و غیراخلاقی از خدا و شریعت او در ذهن انسان‌ها از رهگذر صدور فتواهای خردستیز و ناسازگار با اخلاق و عقلانیت.

پیامد نامطلوب دیگری که برای صدور فتوا در موارد سکوت شریعت می‌توان برشمرد عبارت است از: توسعه نابجای مقدسات و مقدس کردن امور نامقدس. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، چه دنیای طبیعت و چه جامعه انسانی و جنبه‌های گوناگون آن مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و تکنولوژی دائماً در حال تغییر و تبدل است. این تغییر و تبدل دائمی اقتضا می‌کند که ارزش‌ها و هنجارهایی که مسئول راهنمایی عملی انسان‌ها در قلمروهای مختلف زندگی هستند دائماً مورد بازنگری و بازتفسیر قرار بگیرند. البته اصول بنیادین این هنجارها ثابت است، اما ثبات این اصول بنیادین مستلزم ثبات اقتضای این اصول در مقام تطبیق آنها بر موارد خاص نیست. اصل عدالت ثابت است، اما اقتضای این اصل با تغییر بافت و زمینه (context) تغییر می‌کند.

اینک اگر هنجارمند کردن مواردی را که در آن موارد خدای شارع سکوت کرده به خرد همگانی با عقل جمعی و توافق و اجماع نسبی خردمندان واگذار کنیم، تغییر این هنجارها در اثر تغییر بافت و زمینه را به تأخیر نخواهیم انداخت و هزینه چنین تغییری را بیش از حد بالا نخواهیم برد، و اسباب انحطاط و عقب‌ماندگی جامعه دینی را فراهم نخواهیم کرد. اما اگر این هنجارها را به عنوان هنجارهای ثابت و غیرقابل‌تغییرِ شرعی به مردم معرفی کنیم. و تقدس شریعت را به آنها سرایت دهیم، تغییرِ اجتناب‌ناپذیر آنها هزینه سنگینی را بر جامعه دینی تحمیل خواهد کرد. از یک سو، دست برداشتن از آن هنجارها و جایگزینی آنها با هنجارهای جدید به معنای تغییر دین با خروج از دین یا آوردن دین جدید یا بدعت در دین قلمداد می‌شود. از سوی دیگر، چون این هنجارها به بخشی از هویت دینی تبدیل شده، تغییر آنها هویت دینی را تضعیف خواهد کرد.» (فنایی، مناسبات فقه و اخلاق؛ 1398)

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم. (1398). مناسبات فقه و اخلاق؛ گفت‌وگوی علی مهجور با ابوالقاسم فنایی. حیات معنوی. شماره دوم. (صص 7 ــ 45).

ـ یادداشت‌های مرتبط:

پرسش بیجا!

جامعیت دین اسلام!

انتظارات گزاف از روایات!

دو دیدگاه درباره انتظار از دین!

خود را به رنج و زحمت نیفکنید!

خدای فقه نمی‌تواند از آدمی دلربایی کند‍!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

هشدار به عالمان دین و دینداران!

سید علی میرموسوی می‌نویسد:

«امام جعفر صادق (ع) در زمانی پیشوایی شیعه را عهده‌دار شد که جنبش ضداموی در حال گسترش و نظام اموی دستخوش بحرانی جدی شده بود. با وجود این، امام  به مداخله در امور سیاسی روی خوش نشان نمی‌داد و همچون پدر از سیاسی شدن امامت پرهیز داشت. هنگامی که  جنبش ضداموی به اوج رسیده بود، او تقاضای برخی از شیعیان برای رهبری سیاسی را نپذیرفت و نامه ابوسلمه خلال را سوزانید. او پیروان خویش را از هر گونه فعالیت در این راستا بازداشت و حتی به آنان توصیه کرد که از تبلیغ برای گسترش تشیع پرهیز کنند.

امام، به جای مبارزه رسمی با حکومت، رسالت خویش را ژرف‌سازی و تحکیم بنیان‌های اعتقادی و فقهی تشیع تعریف کرد و با استفاده از موقعیت و فرصت پدید‌آمده، توانست صورت‌بندی منسجمی از آن ارائه کند. به ویژه اینکه شیعه، همگام با دور شدن از عصر تشریع، با مسایل جدیدی روبه‌رو شده بود که پاسخ های تازه می‌طلبیدند. شخصیت علمی و معنوی امام بسیاری از مسلمانانی که در جست‌وجوی دانش بودند را به سوی او کشاند و دانشمندان فراوانی در مکتب او پرورش یافتند و از خرمن دانش او توشه چیدند. حتی کسانی چون ابوحنیفه و مالک، که هریک مذاهب فقهی جداگانه‌ای تأسیس کردند، از او بهره بردند.

امام، در طول دوران پیشوایی خود، فرهنگ‌سازی، گسترش دانش، پرورش خردورزی و اندیشیدن در بین شیعیان را هدف قرار داد. او نه تنها پیروان خویش را به فراگرفتن دانش توصیه می‌کرد، بلکه اخلاق دانش‌پژوهی را به آنان یادآوری می‌شد. بر این اساس، آنان را از پذیرش بدون دلیل هر ادعایی  و یا واداشتن دیگران به پذیرفتن بدون دلیل عقاید خود بازمی‌داشت. معاویه بن وهب، از یاران امام، توصیه او را چنین بیان می‌کند: در پی فراگیری دانش باشید و به همراه آن خود را با بردباری و وقار بیارایید و با اساتید و دانش‌آموزان خود فروتنی پیشه کنید و هرگز از دانشمندان زورگو نباشید، زیرا با این روشِ باطل حقِّ شما نیز از بین می‌رود. (کافی، ج ١، ص ٣٦، حدیث ١)

توصیه اهل دانش و دانش‌پژوهان به بردباری و فروتنی و تأکید بر خودداری از تحکم و پافشاری بر دیدگاه خود، بر این فرض استوار است که اندیشه جدی و صادقانه همواره خطاپذیری را در خود مفروض می‌دارد. اعتقاد به خطاپذیری، سعه صدر و  فروتنی در برخورد با دیگران را در پی دارد، زیرا چه بسا سخن و یا اندیشه آنان راهی به سوی آشکارشدن خطا و فهم حقیقت بگشاید. از این رو، می‌توان گفت این سخن ارزشمند به روشنی بیزاری امام از یکی از آفات مهم جامعه دینی، یعنی ”کیش شخصیت“، و هشدار نسبت به رفتار زورگویانه عالمان دینی با دیگران را نشان می‌دهد. ”کیش شخصیت“ از ویژگی‌های فرهنگ‌های استبدادزده و خودکامه‌پرور، و بیانگر حالتی است که فرد از ابزارهای گوناگون، از جمله رسانه و نشانه‌ها، برای برتر نشان دادن خویش بهره ببرد.

امام صادق (ع) در سخنی دیگر با پرهیز دادن از ریاست‌طلبی بر ناپسند بودن ”کیش شخصیت“ تأکید کرده‌اند. محمد بن مسلم از امام چنین گزارش کرده است: آیا می‌پنداری ما نیکانِ شما را از تبهکاران نمی‌شناسیم، همانا بدترین شما کسی است که دوست دارد دیگران در پی او گام بردارند؛ چنین کسی یا دروغزن و یا سست‌رأی است. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۸). هر چند این سخن، به ظاهر، پرهیز از راه انداختن افراد در پی خویش را معنای می‌دهد، ولی گویا امام در پی اشاره به یکی از آفات جامعه دینی و هشدار به عالمان دینی در پرهیز از خودبزرگ‌پنداری و  وادار کردن دیگران نسبت به پیروی از خویش است.

شخصیت‌پرستی از دیگر آسیب‌های جامعه دینی است، که ترسیم چهره‌ای بُت‌گونه از رهبران و پیروی کورکورانه از آنان را در پی دارد. پیشوایان و اولیای دین اسلام نیز همواره نگران آلودگی جامعه به این ویژگی بوده‌اند و آن را به پیروان خویش گوشزد کرده و از آن بازداشته‌اند. از دیدگاه آنان، پیروی بی‌چون‌وچرا از اشخاص رویه‌ای نارواست. بنابراین هر ادعا و نظریه‌ای تنها بر اساس دلایل و استدلال‌های آن ارزیابی و پذیرفته یا رد می‌شود.

در این راستا، امام (ع) ابوحمزه ثمالی را از هر دو ویژگی، یعنی کیش شخصیت و شخصیت‌پرستی، بازداشته است: از ریاست‌طلبی و دنباله‌روی شخصیت‌ها بپرهیز. او پرسید: ناپسندیدگی ریاست‌طلبی روشن است، ولی نهی از گام برداشتن در پی بزرگان را درک نمی‌کنم، زیرا دو سوم از آنچه به دست آورده‌ام را از دنباله‌روی شخصیت‌ها به دست آورده‌ام. امام در پاسخ گفت: به خوبی درنیافتی؛ مقصود آن است که بپرهیز از اینکه بدون دلیل کسی را پیشوا قرار دهی و هر چه وی گفت درست پنداری. (کافی، جلد ۲، باب طلب الریاسه، حدیث ۵)» (با اندکی ویرایش به نقل از کانال سید علی میرموسوی)

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی سید علی میرموسوی (انتشار و دسترسی در 1399/3/27)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌‌گرایی!

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

جاهل و احمق مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد!

شهید مطهری می‌نویسد:

«لازمه تسلیم حقیقت بودن، پذیرفتن حقایق است، قطع ‌نظر از اینکه گوینده‌اش کیست؛ گوینده تأثیری در حقیقت بودن ندارد. انسان عاقل این طور است که گوینده را به سخن می‌شناسد، نه سخن را به گوینده، برخلاف جاهل و احمق که مقیاس حق و باطل بودن را افراد قرار می‌دهد.»

یادداشت‌ها:

ـ یادداشت‌های استاد مطهری (ج 14؛ صص 162 ــ 163)

ـ یادداشت‌های مرتبط:

شخصیت‌گرایی!

هشدار به عالمان دین و دینداران!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

غرقِ در شکوه دیگران!

فردین علیخواه می‌نویسد:

«فرض کنید که فردی در جست‌وجوی خانه‌ای برای خرید یا اجاره است. موردی را می‌بیند و در نگاه نخست می‌پسندد. از کارمند آژانس مسکن خواهش می‌کند تا درباره آن ”مورد اکازیون“ بیشتر بگوید. کارمند آژانس با افتخار و به شکل تحسین‌آمیزی می‌گوید ”رضا عطاران اینجا می‌شینه، می‌شناسین دیگه؟“ و دیگر به ویژگی خاصی اشاره نمی‌کند. آن فرد پس از سکونت در آن ساختمان به همه قوم و خویش خود اطلاع می‌دهد که  به ساختمان جدیدی نقل مکان کرده که رضا عطاران هم ساکن آن است. باز فرض کنید که فردی دنبال‌کننده (فالوور) صفحه یک اینفلوئنسر یا ستاره اینستاگرام است. وقتی آن اینفلوئنسر موفقیتی کسب می‌کند این فرد با شور‌ و‌ شوقی وصف‌ناپذیر خبر موفقیت او  را در بین خانواده و دوستانش جار می‌زند. او مدام خودش را به آن اینفلوئنسر می‌چسباند و به شکل کسالت‌باری در این خصوص مانور می‌دهد. حال موفقیت آن اینفلوئنسر هم گرفتن عکسی با یک اینفلوئنسر بسیار مشهورتر از خودش است. در واقع، اینفلوئنسر نخست هم عکس گرفتن با اینفلوئنسر مشهورتر از خود را در صفحه‌اش جار می‌زند و آشکار یا پنهان با اتصال خود به او پُز می‌دهد.

رابرت سیالدینی در سال ۱۹۷۶ به مطالعه آنچه در سطرهای قبل توصیف شد پرداخت. او طی آزمایش‌هایی مشاهده کرد که دانش‌آموزان با به تن کردن لباس‌های ورزشی تیم‌های موفق و برنده، موفقیت آنها را در واقع موفقیت خودشان قلمداد می‌کنند و به این شکل تلاش می‌کنند تا مقام و موقعیت فردی خودشان را برتر جلوه دهند و این در حالی بود که آنها هیچ نقشی در موفقیت تیم‌های مورد نظر نداشتند. رابرت سیالدینی طی این تحقیقات از پدیده ”غرقِ شکوه انعکاس‌یافته“ [۱] یا با حروف اختصاری ”بی.آی.آر.جینگ“ گفت؛ به بیانی، شکوه و افتخاری که بازتاب یافته و فرد خود را غرق آن کرده است. از آن زمان تاکنون تحقیقات درباره این رفتار اجتماعی همچنان ادامه داشته است. در این خصوص گفته می‌شود که افراد بنا به دلایلی همچون ارتقاء اعتمادبه‌نفس، تأثیر بیشتر بر دیگران، کسب هویت اجتماعی، کسب تمایز و تفاخر، و جلب توجه اطرافیان، ”غرق در شکوهِ انعکاس‌یافته“ می‌شوند.

بدون تردید، همه ما گاهی در زندگی روزمره‌مان شاید غرق که نه، ولی جسته‌گریخته به شکوه انعکاس‌یافته متوسل می‌شویم. به دلایل مختلف، گاهی سعی می‌کنیم خودمان را به چیزی متصل کنیم تا منزلت اجتماعی به دست آوریم یا در زندگی‌مان ــ حتی برای مدت زمان کوتاهی ــ احساس افتخار داشته باشیم و در مقابل، گاهی خودمان را از آنچه موجب تنزّل منزلت اجتماعی‌مان می‌شود دور می‌کنیم. ما گاهی نیاز داریم تا خودمان را عضو گروهی بدانیم و به این امر مباهات کنیم. ولی آنچه در پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ موجب نگرانی و شاید سرزنش باشد رضایت به موفقیت دیگران و اکتفای فرد به آن است. به عبارت دیگر، شاهد وضعیتی باشیم که در آن فرد ”شکوهِ خود“ [۲] را به کل از یاد برده و تنها راضی به شکوه انعکاس‌یافته دیگران شده است.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام و استقبال درخور تأمل ایرانیان از آن، توجه به پدیده ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ می‌تواند از جهات گوناگون مفید و مؤثر باشد. در صفحات مختلف ستاره‌های اینستاگرام و اینفلوئنسرهای ایرانی شاهد انبوه جمعیت دنبال‌کنندگانی هستیم که به انتظار موفقیت‌های بعدی و بعدی و باز بعدی آنها نشسته‌اند تا آن را با اشتیاق برای اطرافیان خود تعریف نمایند. نگاهی به قسمت نظرات این صفحات هر محققی را به تأمل درباره حسرت‌ها، ناکامی‌ها، و غبطه‌های دنبال‌کنندگان وامی‌دارد. با مرور این نظرات می‌توان دریافت که تعداد زیادی از این دنبال‌کنندگان به معنای واقعی کلمه ”غرق در شکوه انعکاس‌یافته“ اینفلوئنسرها گشته‌اند. آنان برای ارتقاء اعتمادبه‌نفس خود یا کسب افتخار و غرور مدام به موفقیت‌های اینفلوئنسر موردِ ستایش خود متوسل می‌شوند و دقیقه به دقیقه، و اینجا و آنجا موفقیت‌های آنان را نقل می‌کنند.

”شکوهِ خود“ این آن چیزی است که باید جدی گرفت.» (با اندکی ویرایش از کانال فردین علیخواه)

[1] Basking in reflected glory (BIRGing)

[2] self-glory

یادداشت‌ها:

ـ کانال تلگرامی فردین علیخواه (دسترسی در 1399/3/19)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز