محمد سروش محلاتی مینویسد:
«از نظر فقهی، شیوهٔ اجرای امر به معروف و نهی از منکر ”عُقلایی“ است و به همین دلیل است که در اجرای آن باید به اصولی مانند ”امکان تأثیرگذاری“ و ”عدم ترتّب مفسده“ و ”تدریج در روش امر و نهی“ توجه داشت و با درک درست و دقیق از وضع روحی و شرایط اجتماعی مخاطب، درصدد اصلاح رفتار او برآمد. فراتر از این، عدهای از فقهای بزرگ شیعه شیخ طوسی و علامه حلی در برخی از آثارشان اصل تکلیف امر به معروف را هم ”عقلی“ میدانند، که در این صورت ضرورت بهکارگیری خِرد و تجربه در اجرای آن جایگاه روشنتری دارد و لزوم نفی روشهای غیرمنطقی واضحتر است. به هر حال، فقه ”شیوهٔ اجرا“ را در قلمرو ”تعبد“ نمیداند و چون شیوهها و روشها را به اقتضای شرایط مختلف ”متنوع“ و سیّال میبیند، لذا تبیین آن را در هر دو مورد برعهده نمیگیرد و صرفاً اکتفا میکند بر اصولی عقلانی نظیر اینکه روشها باید مفید و تأثیرگذار باشد و بر آنها فسادی مترتب نشود. فقه اضافه میکند که وقتی این زمینهها وجود ندارد، حتی ممکن است حکم امر به معروف از ”وجوب“ به ”حرمت“ تغییر یابد و ”نباید“ به انجام آن مبادرت ورزید.» (سروش محلاتی، 1394: 26)
«برای امر به معروف و نهی از منکر باید از ”روشها و شیوههایی“ استفاده کرد که ”مفسده“ نداشته باشد. البته کلام فقها در این باره صریحتر از این است، چون آنها اصلِ تکلیف امر و نهی را مشروط به این شرط دانسته و گفتهاند با وجود مفسده تکلیف امر به معروف و نهی از منکر ساقط است. استدلالی که برای این شرط وجود دارد کاملاً منطقی و عقلانی است. آنان میگویند امر به معروف و نهی از منکر برای از میان برداشتن ”زشتیها“ و ”ناپسندیها“ است. بدین ترتیب، بیمعناست که اگر خود موجب زشتی و ناپسندی میشود، همچنان واجب و لازم باشد؛ چراکه با این فرض نهی از منکر عملاً امر به منکر خواهد بود و دیگر نمیتواند کاری نیکو و واجب باشد. ]...[ پس وقتی اثر امر به معروف وقوعِ منکر است، عقل و شرع آن را تخطئه میکنند و مُجاز نمیشمارند. لذا کسی که برای ادای این فریضه احساسِ تکلیف میکند باید به عکسالعملهای آن نیز توجه داشته باشد و بازتاب عمل خود را در رفتار مخاطب و در جامعه در نظر بگیرد و چنانچه امر و نهی او ــ به ویژه با زبان تلخ یا با ضرب دست ــ منجر شود به افزایش منکر در همان قالب یا در قالبها و اشکال دیگر، از آن خودداری کند. در حقیقت، این خودداری از نهی از منکر یک گام برای جلوگیری از گسترش منکرات است!» (همان: 34 ــ 35)
«ای کاش کسانی که سالها از سر دلسوزی یا از روی نادانی یا تحجّر بر طبل تندی میکوبند و از بازتاب پرخاشگریهای خویش در فضای خطابهها و رسانهها لذت میبرند اجازه میدادند حتی برای یکبار گروهی از کارشناسان علوم اجتماعی به بررسی علمی و بیطرفانه این مسئله بپردازند که با بهکارگیری این ادبیات و این شیوهها در دینداری نسل حاضر و به ویژه جوانان چه اتفاقی افتاده است؟ آیا شعاع و گسترهٔ دینداری در میان آنان گسترش یافته و بر عمق آن افزوده شده است یا برعکس، فوج کثیری از آنان از دین جدا شدهاند یا با تردید و تزلزل زندگی میکنند؟» (همان: 30 ــ 31)
یادداشتها:
ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). دولت و اجرای شریعت: سلسله مقالات دولت و ابزارهای الزام شهروندان به شریعت. تهران: نشر نی.
ـ یادداشتهای مرتبط:
بزرگترین منکر اجتماعی جامعه ما!
امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه!
بایدها و نبایدهای امر به معروف و نهی از منکر!