«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

۸۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دینداری» ثبت شده است

”حُسن و قُبح“ فعلی و ”حُسن و قُبح“ فاعلی

ابوالقاسم فنایی

 ابوالقاسم فنایی می‌نویسد:

«انگیزه و نیت در اخلاق فردی نقش مهمی بازی می‌کند، نه تنها نیتِ بد نشانه پستی و رذیلت نفسانی و نقصان و انحطاط اخلاقی فرد است و ”از کوزه همان تراود که در اوست“، که اساساً پاره‌ای از عالمانِ اخلاق ارزش اخلاقی عمل را تابع نیت فاعل آن می‌دانند. اما بهتر است ”حُسن و قبح فعلی“ را از ”حُسن و قبح فاعلی“ جدا کنیم و بگوییم کار خوبی که از انگیزه بدی سرچشمه گرفته حُسن فاعلی ندارد، هرچند حُسن فعلی دارد، زیرا شهودهای اخلاقی ما گواهی می‌دهند که خود افعال با صرف‌نظر از فاعل و انگیزه او نیز قابل ارزش‌داوری اخلاقی‌اند و کار خوبی که با نیت بد انجام گرفته با کار بدی که با نیت بدی انجام گرفته یکسان نیست.» (فنایی، 1384: 55) «به هر حال، از نظر اخلاق فردی نیت اهمیت بسیاری دارد و دست‌کم این است که نیتِ خوب خود یکی از فضایل و ارزش‌های اخلاق فردی به شمار می‌رود و در کمال و سعادت فردی و اخروی شخص نقش دارد.» (همان.)

« [...] قضاوت در مورد فعل با قضاوت در مورد فاعل یکی نیست. بعضی از کارها، مانند عدالت‌ورزی یا احسان، با صرف‌نظر از فاعل و انگیزه او از نظر اخلاقی خوب و بایسته‌اند، یعنی واجد ”حُسن فعلی“اند، در حالی که ”حُسن فاعلی“ آنها از انگیزه فاعل سرچشمه می‌گیرد و تابعی از آن به شمار می‌رود. به تعبیر دیگر، انگیزه فاعل نیز مشمول ارزش‌داوری اخلاقی است و به خوب و بد یا اخلاقی و غیراخلاقی تقسیم می‌شود و کمال یا انحطاط اخلاقی شخص را بر آفتاب می‌افکند. انگیزه خوبِ اخلاقی یکی از ویژگی‌های انسانِ اخلاقی است، یعنی از نظر اخلاقی یکی از مؤلفه‌های تعریف انسان خوب و یکی از ویژگی‌های ”خوب‌ساز“ را تشکیل می‌هد.» (همان: 106)

«[...] از نظر دینی، اطلاعت از فرامین خدای شارع به خودی خود انگیزه‌ای اخلاقی به شمار نمی‌رود و کسانی که از خدا اطاعت می‌کنند به سه گروه تقسیم می‌شوند:

1. گروه نخست کسانی هستند که از ترس جهنم خدای را اطاعت می‌کنند و اگر جهنمی در کار نبود، از دستورات او اطاعت نمی‌کردند. اما این گروه بَرده‌اند و عبادت‌شان عبادت بردگان است.

2. گروه دوم کسانی‌ هستند که به طمع بهشت از دستورات خدا اطاعت می‌کنند و اگر بهشتی در کار نبود، از فرامین او پیروی نمی‌کردند. این گروه در حقیقت تاجرند و عبادت‌شان عبادت تاجران است.

3. گروه سوم کسانی هستند که نه از ترس جهنم و نه به طمع بهشت، بلکه صرفاً به خاطر اینکه خدا را از نظر اخلاقی شایسته اطاعت می‌یابند از دستورات او اطاعت می‌کنند. این گروه در حقیقت آزاده‌اند و عبادت‌شان عبادت آزادگان است.

پرستش گروه اول و دوم صرفاً ”حُسن فعلی“ دارد، یعنی در مقایسه با عدم پرستش خوب محسوب می‌شود، اما فاقد حُسن فاعلی و ارزش اخلاقی است. به بیان دیگر، گروه اول و دوم در حقیقت خودپرست یا قدرت‌پرست یا منفعت‌پرست و مصلحت‌اندیش‌اند. برای اینان خدا هدف نیست، بلکه وسیله است و اطاعت از دستورات او در نظرشان ارزش ذاتی ندارد و مطلوب بالذات نیست، بلکه مطلوبیت آن صرفاً از آن رو است که از طریق این کار ضرری دفع یا منفعتی جلب می‌شود. اما گروه سوم تنها در اثر توجه به ارزش ذاتی نهفته در اطاعت و عبادت تحریک می‌شوند، یعنی صرف درک این حقیقت که عبادت خدا و اطاعت از او اخلاقاً کار خوبی است و خدا شایستگی عبادت و اطاعت دارد آنان را بدین کار وامی‌دارد. بنابراین، تنها انگیزه گروه سوم انگیزه‌ای اخلاقی به شمار می‌رود [...]» (همان: 107 ــ 108)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آیا شفاعت یک نوع پارتی‌بازی است؟

مطهری و عدل الهی

شهید مطهری می‌نویسد:

«نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناه‌کار بتواند وسیله‌ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی‌بازی‌های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.

بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین می‌پندارند؛ می‌پندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)، متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می‌کنند، اراده خدا را تغییر می‌دهند و قانون را نقض می‌کنند.

اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بت‌هایی که شریک خداوند قرار می‌دادند همین تصور را داشتند؛ آنان می‌گفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره جهان بت‌ها با او شرکت دارند. شرک اعراب جاهلیت شرک در ”خالق“ نبود، شرک در ”رب“ بود. [...]

اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست‌درکار است، چیزی جز شرک نخواهد بود. اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار ضلالت بزرگی شده است. در این پندار غلط چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [= نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شراب‌خواری و زنا راضی می‌گردد، ولی امام حسین (ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع) گریه و یا لااقل تباکی [= تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‌شود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت می‌کند و کارها را دست می‌کند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‌ایم همه تصفیه می‌شود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین می‌رود!

این‌چنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است، بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین (ع) که بزرگ‌ترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است [...]. امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه ــ العیاذ بالله ــ دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد.» (مطهری، 1352: 224 ــ 225)

«شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد.[...] امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته‌اند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند. از این نکته نباید غفلت ورزید که همان‌طوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافته‌اند و گروهی گمراه شده‌اند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشته‌اند و این مربوط به خود مردم است.» (همان: 229)

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی (1352). عدل الهی. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت مرتبط:

هیچ شفاعت‌کننده‌ای مؤثرتر از توبه نیست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مردم بنده دنیایند!

سلام بر حسین

امام حسین (ع):

«اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛ مردم بنده دنیایند و دین بر سر زبان‌شان است، و تا برای آنها وسیله زندگی است، می‌چرخانندش. اما هنگامی که به بلا آزمایش شوند، دیندار کم است» (تحف‌العقول، ص 245؛ به نقل از اسفندیاری، 1395: 206)

 

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیب‌شناسی دینی. تهران: کویر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مردم بنده دنیایند!

حج 11

«و از مردم کسی هست که خداوند را با دودلی می‌پرستد؛ پس اگر خیری به او برسد، دلش به آن آرام ‌گیرد و اگر رنجی به او برسد، رویگردان شود، در دنیا و آخرت زیانکار شده است؛ این همان زیانکاریِ آشکار است.» (حج: 11)

 

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

آفات جامعه دینی!

مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان درباره «آفات جامعه دینی، روزه‌داری و عبادات» می‌گوید:

«فقط به مهم‌ترین آفات جامعه دینی می‌توان اشاره کرد و الا آفاتی که ممکن است عارض یک جامعه دینی، از این حیث که دینی است، بشوند بسیار فراوان‌اند.

آفت اوّل: خلاصه شدن دین در عبادیّات

یکی از این آفات جامعه دینی این است که دین، که فی‌الواقع شامل سه بخش اعتقادیّات، اخلاقیّات و عبادیّات است، منحصر در عبادیّات مثلاً: نماز و روزه و حج شود و این چیزی است که اگرچه نظراً کسی بدان قائل نشده است، اما عملاً بسیاری از متدیّنان به آن مبتلایند. بدین معنا که متدیّن بودن را منحصر در رعایت احکام عبادی می‌دانند. این تلقّی از دین، علاوه‌بر اینکه دو بخش مهم دین یعنی: اعتقادیّات و مخصوصاً اخلاقیّات، را به ‌دست فراموشی می‌سپارد، در مورد عبادیّات هم دستخوش توهم عظیمی است و نمی‌داند که عبادیّات فقط و فقط تا آنجا ارزشمندند که دو کارکرد داشته باشند:

یکی اینکه، در خدمت اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن انسان باشند، یعنی مقدّمه و وسیله‌ای باشند برای اخلاقی زیستن انسان. قرآن درباره نماز می‌گوید: ”إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ“ ]سوره عنکبوت: 45 .[نماز خاصیّتش این است که نمازگزار را از کارهای زشت و ناپسندیده باز می‌دارد، یعنی اگر مرتکب کار زشت و ناپسندیده می‌شوی، درواقع، نماز به‌جا نیاورده‌ای، در فیلم نماز به‌جا آوردن اجرای نقش کرده‌ای، همین و بس. ]...[ کارکرد دیگر عبادیّات کارکرد رمزی (Symbolic) آنهاست. یعنی در عبادات آدمی اعمال و افعال ظاهری و جوارحی خود را اشاره‌ای رمزی تلقّی می‌کند به حالت باطنی که نسبت به خدا دارد و آنها را نمی‌تواند جز با کارهای بدنی نمایش دهد و ابراز کند. [... [اگر احساس حرمت و خشیت و محبت و ستایش و امثال اینها را نسبت به خدا در خود نداشته باشم، وضو و نماز و روزه و حج دیگر هیچ کارکردی نخواهد داشت.
خلاصه اینکه، ما، علاوه‌بر اینکه می‌توانیم به این آفات مبتلا شویم که دین را در عبادیّات منحصر کنیم، ممکن است به این خطای دیگر هم در افتیم که دو کارکرد عبادیّات را فراموش کنیم و در نتیجه عبادیّات را به جای اینکه وسیله بدانیم، هدف قلمداد کنیم و به دامان نوعی سطحی‌نگری و شکل‌گرایی (Formalism) بلغزیم.

آفت دوّم: گسترش قلمرو تعبّد

آفت دیگر این است که حالت تعبّد و چون‌وچرانکردن را به مواردی که نباید تسرّی دهیم، تسرّی می‌دهیم. بدون شک، دین اجمالاً خالی از تعبّد نیست و هرکه به دین و مذهبی پایبند باشد نسبت به سخن کس یا کسانی متعبّد است. آفت جامعه دینی این است که این تعبّدِ گریزناپذیر آهسته‌آهسته گسترش یابد و جامعه مبتلا به تعبّد نسبت به اشخاص عدیده شود و از استدلال و برهان و نقد و نظر و بحث و فحص و چون‌وچرا رو بگرداند؛ مثلاً، نوعی روحانیت‌پرستی، که از انواع شاخص بت‌پرستی است، پدید آید. تعبیر ”روحانیت پرستی“ را از قرآن وام کرده‌ام، که درباره یهودیان و مسیحیان شبه‌جزیره عربستان چهارده قرن پیش می‌گوید: ”اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ“ ]توبه: 31[ یعنی روحانیون خود را می‌پرستند و از این طریق به گونه‌ای شرک‌آلوده‌اند، و بعضی از مفسّران قرآن، از جمله مرحوم طباطبایی، گفته‌اند که چون یهود و نصاری نسبت به عالمان دینی خود همان حالتی را داشتند که انسان باید فقط نسبت به خدا داشته باشد، یعنی سخنان‌شان را بدون چون‌وچرا و مطالبه دلیل و برهان قبول می‌کردند؛ قرآن آنان را مشرک و روحانی‌پرست دانسته است.

آفت سوّم: تلقّی فرآورده‌ای از دین

آفت دیگر این است که دین، به جای اینکه نوعی فرآیند تلقّی شود که اقتضای عمل و سیر و سلوک معنوی و باطنی دارد، نوعی فرآورده تلقی شود که کسانی در اختیارش دارند و کسانی از آن محروم مانده‌اند. دین، در واقع نوعی سفر معنوی و سیر و سلوک باطنی است از خاک و مغاک به افلاک پاک و، بنابراین، فقط کسانی متدیّن‌اند که در حال این تک‌وپو و جنب‌وجوش‌اند. دین نوعی سوغات نیست که برای کسانی آورده باشند و به دیگران نداده باشند. تلقّی سوغاتی از دین دین را دست‌مایه فخر و مباهات و خودبزرگ‌بینی و تحقیر دیگران می‌کند، ولی تلقّی سیر و سفر از دین، متدیّن را همواره دل‌نگران این معنا می‌کند که مبادا خواب نوشین بامداد رحیل، که غوطه‌وری در سطوح و ظواهر است، مرا از سبیل باز دارد. دین همای سعادتی نیست که بر بام خانه من نشسته باشد و بر بام خانه دیگری نه؛ بلکه سیمرغی است که همگان باید در طلبش تا کوه قاف پرس‌وجو و تک‌وپو کنیم. متدیّن کسی نیست که خود را مالک حقیقت و حقیقت را ملکِ طلق خود می‌پندارد، بلکه کسی است که خود را طالب حقیقت می‌بیند.» (ملکیان، روزنامه خرداد؛ شماره 253: 1378؛ به نقل از صدانت)

متن کامل این جستار را می‌توانید در سایت صدانت بخوانید.


یادداشت‌ها:

ـ ملکیان، مصطفی. (1378). آفات جامعه دینی، روزه‌داری و عبادات. تهران: روزنامه خرداد (شماره 253؛ 29 مهر 1378).

ـ صدانت: صدای اندیشه (دسترسی در 1396/6/4)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

دین و دینداری را چه آفاتی تهدید می‌کند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دین و نگرش آدمی به دنیا

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی درباره «دین و نگرش آدمی به دنیا» می‌نویسد:

«از منظر دینی، دنیا ظاهری دارد و باطنی. ظاهر دنیا فریبنده و غفلت‌آور است و باطن دنیا همان آخرت است. خود دنیا بد نیست، بلکه آنچه که بد و مذموم شمرده شده می‌شود عبارت است از دل‌بستگی و رغبت به دنیا و دوست داشتن یا پرستیدن آن و اصالت قائل شدن برای آن و فراموش کردن زندگی اخروی. و محبت دنیا سرچشمه همه خطاهاست. دنیا دار امتحان و آزمایش است و نعمت‌ها و نقمت‌های دنیوی زمینه‌ساز امتحان‌اند. در متون دینی، زندگی دنیا موقت و زودگذر معرفی می‌‌شود و انسان در دنیا مسافر به حساب می‌آید، مسافری که ناگزیر است در حین سفر برای منزلگاه نهایی خود توشه‌اندوزی کند. دین به ما می‌آموزد که زندگی دنیا، در مقایسه با زندگی اخروی، متاع ناچیز و بازیچه‌ای بیش نیست و دنیا یک لحظه است. دین از ما می‌خواهد که با استفاده از امکاناتی که در دنیا در اختیار ما قرار داده شده ]است] در تحصیل آخرت بکوشیم و در عین حال نصیب خود از زندگی دنیا را فراموش نکنیم.» (فنایی، 1384: 169)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

معیار و مقیاس دیانت!

ابوالقاسم فنایی

ابوالقاسم فنایی درباره «معیار و مقیاس دیانت» می‌نویسد:

«هدف بعثت پیامبر صرفاً آموزش ارزش‌های اخلاقی نیست، بلکه تحقق بخشیدن به ارزش‌های اخلاقی از طریق فراهم کردن زمینه مناسب و برداشتن موانع است. ]... [نه تنها اخلاق مستقل از دین و مقدم بر دین٬ که برتر از دین هم هست٬ چون اخلاق هدف است و دین ابزار و وسیله تحقق آن هدف و این نکته به نوبه خود متضمن دو نکته دیگر است.

نکته نخست این است که افراد و جوامع مختلف تا آنجا و به مقداری دیندارند که به ارزش‌های اخلاقی ملتزم و پای‌بند هستند. کسی یا جامعه‌ای که به اسم دین ارزش‌های اخلاقی را نادیده می‌گیرد اساساً دیندار نیست و به هر مقدار که فرد یا جامعه به ارزش‌های اخلاقی پای‌بند باشند به همان میزان به خدا نزدیک‌ترند٬ چرا که به رسالت پیامبر بیشتر جامعه عَمَل پوشانده‌اند. معیار و مقیاس دیانت اخلاق است، نه شناسنامه و نه کثرت نماز و روزه.

نکته دوم این است که اگر قرائت ِ خاصی از دین٬ فرد یا جامعه دینی را از اخلاق دور کند٬ بُطلان و نادرستی خود را بر آفتاب افکنده است٬ یعنی برای باطل شمردن قرائت خاصی از دین کافی است نشان دهیم که آن قرائت فرد یا جامعه دینی را از اخلاق دور می‌کند و لذا با هدف بعثت پیامبر٬ که عبارت است از تحقق بخشیدن به ارزش‌های اخلاقی٬ در تضاد است. قرائتی از دین که انسان را از اخلاق دور کند و فهمی از دین که به خاطر پای‌بندی بدان و پیروی از دستورات آن٬ انسان ناگزیر شود عقل و وجدان اخلاقی خود را زیر پا بگذارد و ارزش‌های اخلاقی را نادیده بگیرد٬ دین نیست٬ بلکه دُکان و افیون است.» (فنایی، 1384: 177 ــ 178)

 

یادداشت‌ها:

ـ فنایی، ابوالقاسم (1384). دین در ترازوی اخلاق. تهران: مؤسسه فرهنگی صراط.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

تقدم اخلاق و تفکر بر عبادات ظاهری!

رکوع‌ها و سجودهای طولانی شما را گول نزند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

کشتی‌سواری و شناگری

مصطفی ملکیان می‌نویسد:

«اکثر متدینان طول تاریخ فکر می‌کنند که دینداری کشتی‌سواری است و نمی‌دانند که نوعی شناگری است. [...] وقتی انسان خود را سوار کشتی می‌بیند، تصور می‌کند کشتی‌سواران اهل نجات‌اند، مگر به حسب تصادف و کسانی که سوار کشتی نیستند و بر موج سوارند غرق خواهند شد، مگر به حسب تصادف. روان‌شناسی افراد داخل کشتی این است که بنا بر قاعده به ساحل می‌رسیم، مگر اینکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که بر موج‌ها سوارند و شنا می‌کنند بنا بر قاعده غرق می‌شوند، مگر اینکه برحسب تصادف نجات یابند. مسلمانانی که تلقی‌شان کشتی‌سواری است گمان می‌کنند مسلمانانِ اهل نجات‌اند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که مسلمان نیستند اهل غرق‌شدن‌اند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد. [...] وقتی شناگر باشید، فقط با شناکردن امید به نجات دارید و نه با هیچ کار دیگری. بنابراین، همهٔ شناگران همّ و غمّ واحدی دارند و آن شناگری است.اما کسانی که سوار بر کشتی‌اند هرکدام کار مختلفی انجام می‌دهند؛ یکی رادیو گوش می‌کند، یکی روزنامه می‌خواند، یکی می‌خوابد، یکی آواز می‌خواند، یکی غذا می‌خورد و ... . آنها دل‌مشغولی واحدی ندارند، زیرا همه سوارند و می‌گویند هر کاری در کشتی انجام دهیم مهم نیست، زیرا در کشتی هستیم. متدینانی که چنین تلقی‌ای دارند و خود را مالک حقیقت می‌دانند به اینکه سوار کشتی نجات‌اند دل خوش دارند. اما شناگران این طور نیستند؛ آنها فقط یک همّ دارند و آن شناکردن است. اگر از شناگری غافل شوند، غرق می‌شوند.» (ملکیان، 1394: 244)


یادداشت‌ها:

ـ ملکیان، مصطفی (1394). در رهگذار باد و نگهبان لاله. جلد 2. تهران: نگاه معاصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز