«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

پیشنهاد فیلم: ”دو پاپ“ (۲۰۱۹)

علی سلطانی می‌نویسد:

هر امری، به محضی که انسانی می‌شود و به فوریتی که خاک زمین و غبار زمان بر تن آن می‌نشیند، به رنگِ تنوع و پیچیدگی انسان، دچار تنوع و تکثر می‌شود. حتی اگر آن امر، الوهی و قدسی هم باشد، باز در آیینه انسان و زمان و مکان رنگ تعلق و اقتضائات تاریخی می‌پذیرد. به این منطق، دین به عنوان امری ”الوهی“ ــ از نظر آنهایی که به آن معتقدند و چنین اعتقادی دارند ــ وقتی برای انسان نازل می‌شود و در ذهن و ضمیر او می‌نشیند، ناگزیر است که ”انسانی“ شود. این به معنای تنزل یا تحریف آن امر نیست، بلکه وصف واقعیتی است ناگزیر، ناگزیری‌ای که برای هر موضوعی که با انسان سروکار دارد رخ می‌دهد. بسیاری از باورمندان از این نکته خطرناک تبری می‌جویند و آن را معادل نسبی‌انگاری و بی‌اعتبارکردن دین می‌شمارند، در حالیکه اگر هم از موضع مخالف و متذکر، ”تنوع برداشت‌های انسانی از دین“ را محکوم و مطرود کنیم، باز این نافی واقعیت داشتن انسانی شدن امر دینی نیست.

دو پاپ، تصویری از انسانی شدنِ دین

فیلم ”دو پاپ“ (Two popes) به کارگردانی فرناندو میرلس (Fernando Meirelles) محصول سال ۲۰۱۹ بُرش و بُعدی از این انسانی شدن دین را به نمایش می‌گذارد: روایت دو کاردینال اعظمی که یکی حضرت اعظم پاپ مسیحیان غربی می‌شود و دیگری مایل است کنار برود و بازنشسته شود؛ کاردینال برگولیوی اصلاح‌طلب و نوگرا و کاردینال راتسینگرِ سنت‌گرا و نوستیز. برگولیو خواهان ساده و غیرتشریفاتی کردن شئون کشیشی و نهاد کلیسا است و راتسینگر این جلال و شکوه و دیوان‌سالاری را لازمه حیثیت و عظمت پاپ و کلیسا می‌داند. برگولیو از انجام امور عادی، مشغله‌های ساده و هواداری‌های معمول چون دوست داشتن فوتبال و رقص به سبک آرژانتینی ابا ندارد. در اقتدا به عیسی مسیح (ع) نشست‌وبرخاست با گناه‌کاران و نه لزوماً پرهیزگاران را وظیفه خود می‌داند، نان و شراب را به همه از جمله مُطلقه‌ها می‌دهد، قائل به کشیدن دیوار میان خود و مردم نیست و تجرد را یگانه سبک دینی زیستن نمی‌داند. در خیلی از این موارد راتسینگر با او هم‌نظر نیست.

بُن‌مایه فیلم

بُن‌مایه فیلم ”دو پاپ“، که به ادعای خودش روایتگر ماجرایی حقیقی است، همین قصۀ همیشگی تجدد یا سنت در دینداری است. این بار این اوج و فرود در مناسبات دو شخصیت اصلی فیلم، که همان پاپ بندیکت شانزدهم (کاردینال راتسینگر و پاپ قبلی) و پاپ فرانسیس (کاردینال ژرژ ماریو برگولیو و پاپ فعلی) هستند، روایت می‌شود. راتسینگرِ آلمانی مدافع پافشاری بر سنت‌ها و حقایق ثابت مسیحیت است که به قول خودش دوهزار سال در این دین ریشه دارد و باید در برابر خطرات نسبیت‌گرایی و عُرفی شدن حفاظت شوند. از این رو، مُصِر و خواهان ریاست است تا مبادا دین دستخوش دست‌کاری دلبخواهانه شود. او با همین افکار و اهتمام در رأی‌گیری کاردینال‌های اعظم در واتیکان هم رأی می‌آورد و پاپ بندیکت شانزدهم می‌شود. برگولیو اما جاه‌طلب و در پی پاپ شدن نیست، چیزی که البته خودش می‌تواند امتیازی برای رأی‌آوری باشد.

پاپ بندیکت شانزدهم چندین سال پاپ می‌ماند، تا جایی که یکی از رقبا و منتقدان اصلی‌اش، یعنی همان کاردینال برگولیوی آرژانتینی که نماینده اصلاح‌طلبان و نوگرایان مسیحیت کاتولیک بود، از مقام اسقفی اعظم آرژانتین قصد استعفا می‌کند. پاپ، برگولیو را برای پرسش از چرایی استعفا از آرژانتین به واتیکان فرامی‌خواند. در یکی از جالب‌توجه‌ترین سکانس‌ها و پی‌رفت‌های فیلم، بیننده ملاقات و گفت‌وگوی این دو دوست، رقیب و منتقد قدیمی را در باغی دل‌انگیز در اقامتگاه تابستانی باشکوه پاپ ملاحظه می‌کند. از همان ابتدا همه چیزِ این دو در تقابل است. یکی ساده و مخالف تشریفات و ریخت‌وپاش، نوگرا و دغدغه‌مندِ بی‌توجهی نهاد دین به دنیای جدید و مسایل تازه از قبیل نابرابری اقتصادی جهانی و مخاطرات زیست‌‎محیطی و کم‌توجهی به فضاحت آزار جنسی برخی کشیشان است. دیگری مدافع سنت، بیشتر دغدغه‌مندِ صیانت از دوام سنتی آیین‌ها و مدافع حفظ آبرو و شأن کلیسا است. یکی تغییر را سازش نمی‌داند و دیگری تن دادن به تحولات را معادل سازشکاری می‎‌شمارد. یکی کفشی مجلل می‌پوشد، دیگری کفشی معمول به پا می‌کند و با اتوبوس می‌آید و می‌رود.

ده دقیقه گفت‌وگوی شاهکار

این گفت‌وگوی حدوداً ده‌دقیقه‌ای از بهترین مقاطع فیلم و روایتگر جذابی از این دو نوع دینداری است و مسایلی را مطرح می‌کند که با تفاوت در مصادیق، عیناً در همه ادیان از جانب دو گروه سنت‌گرا و تجددخواه، چه در طبقه عام و چه خاص مطرح است. بیت‌الغزل هم آنجایی است که راتسینگرِ سنت‌گرا این جمله مشهور را در پاسخ به انتقاداتِ بی‌پردۀ برگولیو در پارو نزدن کلیسا در رود جاری تحولات جدید، می‌گوید: کلیسایی که به ازدواج عقاید عصری خاص درآید، در عصر بعد بیوه خواهد شد.

سخن پایانی

فیلم نشان می‌دهد که کنارزدن پرده‌ها و دیدن پشت‌صحنه مناسبات نهاد رسمی کلیسای مسیحیت، نه تنها نمایش نقاط ضعف آن به حساب نمی‌آید، بلکه با ترسیم چهره انسانی و زمینی روحانیون اعظم مسیحی، آنها را برای مخاطب نزدیک و دسترس‌پذیرتر می‌کند و نشان می‌دهد که این نهاد در برابر نقد و توصیف انسانی از خود دیگر کمتر مقاومت می‌کند. این اتفاق مبارکی است. چه بسا این رویکرد در دنیای مدرن مبلغانه‌ هم باشد، چیزی که نمونه مشابه و چنین خوش‌ساختی برای عالم اسلام و روحانیونش هم می‌تواند مفید باشد. (خبرگزاری ایرنا، دسترسی در 1398/11/18)

یادداشت‌ها:

ـ خبرگزاری ایرنا (انتشار در 1398/10/20)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خطر خشکه‌مقدسان!

شهید مطهری می‌نویسد:

«تاریخ نشان می‌دهد که بی‌رحمانه‌ترین جنگ‌ها، کشتارها، زجر و شکنجه‌ها به وسیله خشکه‌مقدسان صورت گرفته است. بزرگ‌ترین نمک‌نشناسی‌ها را اینها انجام می‌دهند، زیرا ”یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا“ [می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند. (کهف: 104)] جنگ‌های صلیبی، جنگ‌های خوارج، حتی فاجعهٔ کربلا ساختهٔ دست این طبقه است.» (مطهری، 1379: 75)

«وای به حال جامعه مسلمین از آن وقت که گروهی خشکه‌مقدس یک‌دندهٔ جاهل بی‌خبر پا را به یک کفش کنند و به جان این و آن بیفتند. چه قدرتی می‌تواند در مقابل این مارهای افسون‌ناپذیر ایستادگی کند؟ کدام روح قوی و نیرومند است که در مقابل این قیافه‌های زهد و تقوا تکان نخورد؟» (مطهری، 1385: 132 ــ 133)

«علی به عنوان یک افتخار بزرگ می‌فرماید: این من بودم که خطر بزرگی را که [اسلام] از ناحیه این خشکه‌مقدسان [خوارج] متوجه شده بود درک کردم؛ پیشانی‌های پینه‌بستهٔ اینها و جامه‌های زاهدانه و زبان‌های دائم‌الذکرشان نتوانست چشم بصیرت مرا کور کند؛ من بودم که دانستم اگر اینها پا بگیرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهرگرایی خواهند کشاند که دیگر کمر اسلام راست نمی‌شود.» (مطهری، 1353: 186)

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1379). پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب. چاپ دهم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ مطهری، مرتضی. (1385). جاذبه و دافعه علی (ع). چاپ پنجاه‌ودوم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ مطهری، مرتضی. (1353). سیری در نهج‌البلاغه. چاپ ؟. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

فاجعه جهل مقدس!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

۱۰ فرمان برای حضور نوجوانان در اینترنت!

نوجوان‌ها برای فعالیت در دنیای آنلاین به کنترل نیاز دارند؟ باید مانع‌شان شد یا تشویق‌شان کرد؟ در این مجموعه تلاش کرده‌ایم با ارائه‌ راهکارهای عملی به این سؤال‌ها جواب دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

درباره موانع اخلاقی زیستن!

ابوالقاسم فنایی:

«چرا تأمل و نظریه‌پردازی در باب موانع اخلاقی زیستن مهم است؟ دلیل ساده و مختصرش این است که اگر موانع اخلاقی زیستن برطرف نشود، زیستن اخلاقی برای عموم انسان‌ها در حد تکلیف فوق طاعت خواهد بود. یعنی فقط قدیسان هستند که با آن انگیزه‌ قوی درونی می‌توانند بر این موانع غلبه کنند، ولی ما می‌دانیم که اخلاق فقط برای قدیسان نیست. اخلاق برای همه‌ انسان‌هاست و قرار نیست اخلاقی زیستن فقط چیزی باشد که در اختیار قدیسان باشد. عموم انسان‌ها، به خاطر اینکه یک سرشت اخلاقی دارند، موظف‌اند که اخلاقی زندگی کنند. ولی آن موانع در [برخی انسان‌ها] باعث می‌شوند که اخلاقی زندگی نکنند. بنابراین اگر بخواهیم انسان‌های متعارفی که قدیس نیستند اخلاقی باشند و به سهولت و روانی بتوانند اخلاقی زندگی کنند، باید آن موانع را بشناسیم تا بعد برای برطرف کردن آن موانع برنامه‌ریزی کنیم. به تعبیر دیگر، اگر بخواهیم انسان اخلاقی یا جامعه‌ اخلاقی داشته باشیم، دیگر نمی‌توانیم به صرف موعظه و نصیحت و پند و اندرز اکتفا کنیم. موعظه و نصیحت لازم هست، اما کافی نیست؛ موانع را هم باید از پیش پای افراد برداریم. عموم انسان‌ها از این نظر در یک سطح متوسطی قرار دارند و اگر می‌بینیم جامعه‌ای از جامعه‌ دیگر اخلاقی‌تر است، این را نباید طوری تبیین کنیم که انسان‌هایی که در آن جامعه زندگی می‌کنند لزوماً از نظر اخلاقی قدیس‌تر و شریف‌تر یا اخلاقی‌تر از انسان‌هایی هستند که در جامعه‌ دیگر زندگی می‌کنند. چه بسا موانعی که در جامعه دوم وجود دارد، اگر در جامعه اول هم وجود داشت، در آنجا هم به همان میزان رفتار غیراخلاقی و زندگی غیراخلاقی داشتند.

موانع اخلاقی زیستن خیلی زیاد است و من هم در اینجا ادعای این را ندارم که یک بحث جامع و مانعی از این موانع دارم. من فقط به برخی از مصادیق این عنوان اشاره می‌کنم و یک مقدار راجع به هرکدام از آنها توضیح می‌دهم تا ببینید این موضوع چقدر گسترده است و چقدر مهم است. از یک نظر این موانع را می‌توانیم به دو دسته تقسیم بکنیم: یکی موانع درونی و دیگری موانع بیرونی. منظور از موانع درونی آن موانعی است که به خود کنشگر اخلاقی برمی‌گردد، یعنی آن چیزهایی که در ساحت وجودی خود فرد ممکن است اتفاق بیفتد و به صورت یک مانع برای زیست اخلاقی عمل کند. منظورم از موانع بیرونی نیز موانعی است که محیط بیرونی بر سر راه اخلاقی زیستن ایجاد می‌کند. خود این موانع بیرونی انواع و اقسامی دارد: مثل موانع اقتصادی، موانع سیاسی، موانع اجتماعی و موانع فرهنگی.

موانع درونی

آنها را می‌توانیم به دو دسته کلی تقسیم کنیم: یکی موانع روحی و روانی و دیگری موانع جسمانی. مثلاً اگر بخواهیم یکی از موانع جسمانی را مطرح کنیم، دوستانی که اطلاعات پزشکی دارند‌ می‌دانند افرادی که اختلال در ترشح غده تیروئید دارند عصبانی‌مزاج هستند و وقتی در محیطی قرار می‌گیرند که آن محیط آنها را وادار می‌کند کنشی نشان دهند، آنجا ممکن است پرخاشگری کنند و این معنایش این است که مشکلات جسمی شخص به صورت یک مانعی عمل می‌کند برای رفتار اخلاقی. غلبه بر آن مانع برای این شخص سخت‌تر است تا یک آدم عادی که ترشح غده تیروئیدش نرمال است. او راحت‌تر می‌تواند جلوی خشم خودش را بگیرد و بی‌ادبی و اهانت نکند یا خشونت نورزد. معنای این حرف این است که اگر بخواهیم شخصی که چنین مشکلی دارد مثل بقیه انسان‌هایی که این مشکل را ندارند اخلاقی زندگی کند، باید مشکلش را حل کنیم و این مانع را باید از سر راه او برداریم.

اما موانع روحی و روانی؛ آنها هم طیف گسترده‌ای از موانع را شامل می‌شوند. من فقط در اینجا به برخی‌شان اشاره می‌کنم. یک نوع خاصی از این موانع پیش‌فرض‌های نادرستی است که داریم. این نیز خودش مصادیق بسیار متعددی دارد و به عنوان نمونه به تعدادی از آنها اشاره کنم، مثل باور نادرستی که ما در مورد اخلاق داریم و اخلاق را فرو می‌کاهیم به مستحبات و مکروهات. یعنی چیزی که اگر از آن پیروی کنید، خوب است، ولی اگر پیروی هم نکردید، خیلی به جایی برنمی‌خورد، مهم نیست. این یک باور نادرست باعث می‌شود که در زندگی فردی و اجتماعی خودمان آن ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اخلاقی را مراعات نکنیم. یک باور نادرست دیگری  که در اینجا وجود دارد این است که اخلاق را به آداب و رسوم فرو می‌کاهند. اخلاق غیر از آداب و رسوم است. باور دیگری که در جوامع دیندار خیلی رواج دارد نشاندن فقه یا شریعت به جای اخلاق است. خیلی از ما مسلمان‌ها فکر می‌کنیم اگر تکالیف شرعی خودمان را بشناسیم و به آنها عمل کنیم، دیگر تکلیف دیگری در این رابطه نداریم و جالب اینجاست که این فقط مختص ما ایرانیان یا ما شیعیان هم نیست. حتی اگر با مسلمان‌های کشورهای غربی هم نشست‌وبرخاست داشته باشید، می‌بینید ذهنیتی که آنها راجع به دین دارند شبیه ماست.

موانع بیرونی

برسیم به موانع بیرونی. همان طور که خدمت‌تان گفتم اولین دسته از موانعِ بیرونی همان موانعِ اقتصادی است. رابطه اقتصاد با اخلاق چیزی بوده که از قدیم‌الایام برای اخلاقیون، معلمان و مربیان اخلاق پرسش بوده که آیا فقر بهتر است یا غنا؟ کدام‌ یک از اینها به صورت مانعی برای اخلاقی زیستن عمل می‌کنند؟ متفکران به راه‌های مختلفی رفتند و پاسخ‌های گوناگونی دادند. مثلاً غزالی می‌گوید فقر بهتر است از غنا، ولی خود من احساسم این است که ما در اینجا قاعده کلی نداریم. این کاملاً بستگی به تیپولوژی روانی انسان‌‌ها دارد. ممکن است درباره‌ یک فرد خاصی یا در یک جامعه‌ خاصی فقر باعث شود که رفتارهای ضداخلاقی و غیراخلاقی در آن جامعه رایج شود. در یک جامعه‌ دیگری ممکن است ثروت و غنا این تأثیر را داشته باشد؛ بنابراین مورد به مورد باید اینها را بررسی کنیم. اما یک چیزی را می‌شود تقریباً به ضرس قاطع گفت و تحلیلش کرد با مطالعات عینی که در این رابطه صورت گرفته؛ آن هم این است که اگر فقر از یک حدی بیشتر شود و آن انگیزه‌های اولیه‌ انسان‌ها، نیازهای اولیه‌ انسان‌ها تأمین نشود، دیگر زمینه‌ مساعد برای اینکه طرف دغدغه‌ اخلاقی زیستن داشته باشد اصلاً از اول به وجود نمی‌آید. آن کسی که صبح تا شب باید دوندگی کند برای اینکه یک لقمه نانی در بیاورد و بتواند شکم خودش و زن و بچه‌ خودش را سیر کند این دیگر فرصت و مجالی ندارد به اینکه فکر کند اخلاق هم یک مقوله‌ای است در این عالم و ملاحظاتی اخلاقی و ارزش‌های اخلاقی وجود دارد که من باید از آنها پیروی کنم. بنابراین آن دولت‌مردان و سیاست‌مدارانی که ادعای‌شان این است یا واقعاً دوست دارند یک جامعه‌ اخلاقی داشته باشند آنها مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید بکنند این است که یک حد متوسطی از معیشت را برای انسان‌ها فراهم کنند. این البته به این معنا نیست که مستقیماً به افراد حقوق بدهند. بلکه معنایش این است که آن ساختار اقتصادی و سیاسی که طراحی می‌کنند و می‌خواهند اجرا کنند زمینه‌ مساعدی را فراهم کند که یک فرد با یک تلاش متعارف بتواند از راه‌های اخلاقاً مشروع آن مقدار درآمدی که برای رفع حاجات خودش نیاز دارد را بتواند از راه درست بدون دروغ گفتن، بدون رشوه دادن، بدون فریب دادن دیگران، بدون تقلب و این طور چیزها به دست بیاورد. اگر این کار را نکنند، نمی‌توانند انتظار داشته باشند از انسان‌ها که آنها اخلاقی زندگی کنند.»

یادداشت‌ها:

ـ سایت و اینستاگرام بنیاد باران (دسترسی در 1398/10/29)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

اخلاق را نباید به مستحبات و مکروهات فروکاست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بیماری خطرناک تهمت به مخالفان!

مهدی سیمایی می‌نویسد:

«متأسفانه بیماری خطرناکی در جامعه متدینان در حال شیوع است که به مخالفِ خود بدین بهانه که اهلِ بدعت در دین است می‌توان تهمت زد، دروغ گفت و افترا بست! مستند این جنون خطرناک و توأم با نتایج فاسد فراوان را هم سخنی از پیامبر اکرم (ص) قرار می‌دهند، که ایشان فرمودند: ”إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَالْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَایَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللهُ لَکُمْ بِذلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ“ [۱]؛ و چنین ترجمه می‌کنند: ”هنگامی که اهل بدعت و فساد را دیدید، از آنها تبری بجویید و به آنها توهین کنید، عیب‌گویی کنید، غیبت کنید و تهمت بزنید تا برای فاسد و تباه کردن اسلام طمع نکنند و مردم از ایشان پرهیز و دوری کنند. خداوند در قبال این عمل برای شما بهشت در نظر گرفته است و جایگاه شما در آخرت بالاتر می‌رود.“

حدیث فوق به دلایل متعددی نامعتبر و حتی ساختگی است:

➊ تعارض با آیات قرآن: حدیث فوق، که به تهمت زدن و دروغ گفتن به مخالفان اهل شک و بدعت دستور می‌دهد، با آیات فراوانی که به رعایت عدل و انصاف در مقابل همه افراد دستور می‌دهد مخالف است؛ به ویژه آیه: ”وَ لَایجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى“ [۲]. به مقتضای آیه فوق دشمنی مؤمنان با گروهی، مجوز خارج شدن از مسیر عدالت و از بین بردن قواعد مُسلّم عدالت نیست؛ و در صورت خارج شدن از مسیر عدالت در رفتار با دشمنان، خداوند خارج‌شدگان از راه عدل را مجازات خواهد کرد. یا در آیات دیگری می‌فرماید: ”ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ“ [۳]؛ ”وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ“ [۴]؛ ”وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا“ [۵]؛ ”وَیلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ“ [۶]؛ به نظر می‌رسد آیات فوق دستوری همگانی و همیشگی است و عاری از تقیید و تخصیص هستند.

➋ تعارض با عقل: حدیث فوق متضاد با حُسن و قبح ذاتی و عقلی است، که در شیعه اختلافی نیست. دیگر آنکه، حدیث مباهته، قاعده ماکیاولی ”الغایات تبرر المبادی“ را اثبات می‌کند. یعنی هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای تحقق نیات خوب و اهداف نیکو هر فعل زشت و ناپسندی را می‌توان انجام داد، در حالی که در اسلام چنین چیزی جایز نیست. مطهری، اسلام‌شناس متبحر، در این باره می‌گوید: ”برای حق باید از حق استفاده کرد. معنای این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست،‌ یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم می‌دانم دروغ است، برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه می‌کنند و همه شما نمازشب‌خوان می‌شوید، [در عین حال] اسلام به من چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. [...] یکی از راه‌هایی که از آن راه بر دین از جنبه‌های مختلف ضربه وارد شده است رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدف‌مان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می‌کنیم باید مقدس باشد. مثلاً، ما نباید دروغ بگوییم، نباید غیبت کنیم، نباید تهمت بزنیم؛ نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم، یعنی به نفع دین هم نباید بی‌دینی کنیم، چون دروغ گفتن بی‌دینی است. به نفع دین دروغ گفتن، به نفع دین بی‌دینی کردن است. به نفع دین تهمت زدن، به نفع دین بی‌دینی کردن است. به نفع دین غیبت کردن، به نفع دین بی‌دین کردن است. دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، ما بی‌دینی کنیم.“ [۷]

➌ به عقیده برخی دانشوران، اصطلاح ”أهل البدع“ و ”بدعت“ از اصطلاحات قرن دوم قمری به بعد است و در زمان پیامبر استعمال نمی‌شده است. روایاتی هم که اهل سنت نقل کرده‌اند و از پیامبر (ص) و مشتمل بر این کلمات است از روایات نامعتبر آنها است. [۸]

➍ نقد محتوایی و تاریخی حدیث: معنای ”بدعت“ پیش‌تر در مفهوم امروزی آن (امری مذموم در مقابل سنت و به معنای ”إدخال ما لیس من الدین فی الدین“) نبوده است، بلکه در معنای لغوی‌اش، یعنی آغاز کردن و نو آوردن و ساخت جدید، به کار می‌رفته است. [۹] چنانچه در قرآن کریم واژه ”بدعت“ و مشتقات آن فقط در چهار آیه به کار رفته و، به استثنای یک کاربست آن که اختلافی است، در باقی معنای منفی و مذمومی ندارد. [۱۰] یک آیه باقی‌مانده، آیه ۲۷ سوره حدید است که در آن واژه ”ابتدعوها“ در توصیف رهبانیت اهل کتاب به کار رفته است. درباره مراد آیه فوق نیز اتفاق نظری وجود ندارد و برخی مفسران در این آیه نیز معنای بدعت را مذموم نمی‌دانند. [۱۱] حتی شیخ طوسی معتقد است رهبانیت بعد از آنکه مسیحیان به استحباب عمل کردند بر آنها واجب شد. آیت‌الله مکارم شیرازی نیز معتقد است رهبانیتِ مسیحیان نیکو بود و حتی ذیل آیه که می‌گوید: ”فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا“ [۱۲] شاهد بر سنت حسنه بودن آن است. [۱۳]

➎ حدیث مزبور با روایات فراوان و دارای تواتر معنوی درباره شیوه مواجهه با مخالفان و دشمنان و رعایت اخلاق و عدالت در خصوص ایشان در تعارض بیّن و آشکار است. تعارض بین یک خبرِ واحد با روایات قطعی‌الصدور و متواتر باعث می‌شود حدیث مذکور از حجیت ساقط شود. از باب نمونه، گفته حضرت علی در میانه جنگ صفین را، که شیعیان و لشکریان‌شان در حال توهین و ناسزاگویی به لشکریان شام و معاویه بودند، یادآوری می‌کنیم. امام با مشاهده این رفتار نکوهیده و قبیح از خیمه بیرون آمد و فرمود:

”إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ؛ من بدم می‌آید که شما دشنام‌دهنده باشید. ولی اگر شما اَعمال آنان را بگویید و چگونگی حال‌شان را بیان نمایید به گفتار صواب و راست، نزدیک‌تر و در عذر رساتر است. و شما به جای دشنام درباره ایشان بگویید: ’خداوندا، خون‌های ما و خون‌های ایشان را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح کن و آنها را از گمراهی نجات بده.‘ [۱۴]“ [...]

➏ نقد تاریخی دیگر بر صحت صدور این حدیث از معصوم آنکه، اگر چنین دستوری صحیح و معتبر بود و پیامبر (ص) آن را بیان کرده بود، امامان شیعه خود به آن عمل می‌کردند یا در طول تاریخ زندگانی‌شان در بیش از ۲۵۰ سال به شیعیان و پیروان و اصحاب خود، این دستور را منتشر و تکرار می‌کردند. یا دست‌کم از اصحاب امامان دیده می‌شد که افعال شنیع و ناپسند را به مخالفان اهل بدعتی چون ابوحنیفه نسبت می‌دادند، در حالی که هیچ‌کدام از اینها دیده نشد و یک مرتبه هم نقل نشد، حتی به جعل و دسیسه!

باید توجه داشت گرچه سند حدیث مباهته صحیح است، صحت سند تلازمی با قطعیت صدور حدیث از معصوم ندارد. همچنانکه ضعف سند حدیث مساوی کذب و جعل آن نیست. به عبارت دیگر، حدیثِ صحیح قطعی‌الصدور نیست و حدیث ضعیف قطعی‌الکذب نیست! بلکه سندشناسی یکی از راه‌ها برای تصحیح و اعتبارسنجی حدیث است.» (سیمایی، ۱۳۹۸: ۱۷۲ ــ ۱۷۶)

پانوشت‌ها:

[۱] کلینی، الکافی (ج ۲، ص ۳۷۵)

[۲] ”دشمنی‌تان با بعضی از مردم شما را بر آن ندارد که بی‌داد کنید؛ دادگری کنید که آن به تقوا نزدیک‌تر است.“ [مائده: ۸]

[۳] ”به راه پروردگارت به حکمت و پند[های] پسندیده فراخوان.“ [نحل: ۱۲۵]

[۴] ”و کسانی را که به جای خداوند می‌پرستند دشنام ندهید.“ [انعام: ۱۰۸]

[۵] ”و با مردم به زبان خوش سخن بگویید.“ [بقره: ۸۳]

[۶] ”وای بر هر دروغ‌زن گناه‌کاری.“ [جاثیه: ۷]

[۷] مطهری، مرتضی. (۱۳۸۳: ۱۲۳ ــ ۱۲۴). سیری در سیره نبوی. چاپ بیست‌وهفتم. تهران: انتشارات صدرا.

[۸] یادداشت حسن انصاری، سایت کاتبان.

[۹] راغب اصفهانی، المفردات (صص ۳۸ ــ ۳۹)

[۱۰] بقره: ۱۱۷؛ انعام: ۱۰۱؛ احقاف: ۹؛ حدید: ۲۷.

[۱۱] طبرسی، مجمع‌البیان (ج ۲، ص ۲۵۲)

[۱۲] ”ولی چنانکه شایستهٔ رعایت بود رعایتش نکردند.“ [حدید: ۲۷]

[۱۳] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (ج ۲۳، ص ۳۸۳)

[۱۴] نهج‌البلاغه: خطبه ۲۰۶

یادداشت‌ها:

ـ سیمایی، مهدی. (۱۳۹۸). مشهورات بی‌اعتبار در تاریخ و حدیث: دفتر اول. قم: کتاب طه.

ـ یادداشت‌‌ مرتبط:

تهمت در خدمت دیانت!

دروغ‌گویی برای مصالح دینی!

آیا می‌توان به ”اهل بدعت“ تهمت زد؟

دین اجازه نمی‌دهد، ولو به نفع خودش، ما بی‌دینی کنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

روزی که پرده‌ها برافتد!

«روزی که رازها از پرده بیرون افتد.» (طارق: 9)

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

خدایا، گره کار فروبسته‌مان را بگشای!

امام سجاد (ع):

«ای خداوندی که گره کارهای فروبسته به تو گشوده می‌شود و سختی‌ها به تو آسان می‌گردد. ای خداوندی که از تو خواهند رهایی از تنگناها را و یافتن آسودگی را. به قدرت تو دشواری خوارمایه گردد و به لطف تو اسباب کارها ساخته آید. قضا به قدرت تو جاری است و هر چیزی بر وفق اراده تو پدید آمده است: به مشیت تو فرمان‌بر است و به گفتار آمرانه‌اش نیاز نیست، به اراده تو بازداشتنی است و به گفتار بازدارنده‌اش نیاز نیست.

تویی آن که در مُهمات بخوانند و در سختی‌ها به او پناه جویند. هیچ بلایی از سر ما نرود، جز آنکه تواش برانی و هیچ اندوهی از دل ما رخت نبندد، مگر آنکه تواش از میان برداری.

ای پروردگار من، بر من محنتی رسیده که بار گرانَش مرا از پای در آورده است و به رنجی درافتاده‌ام که بر خود هموار نتوانم کرد. تو خود به قدرت خویش آن محنت و رنج بر من وارد آورده‌ای و به سوی من روانه داشته‌ای. آنچه را تو وارد آورده‌ای کس بازگرداندن نتواند و آنچه را تو روانه داشته‌ای کس دفع نتواند و آن در را که تو بسته‌ای کس گشادن نتواند و آن در را که تو گشاده‌ای کس بستن نتواند. چون کسی را به رنج افکنی، کس راحتش نرساند و چون کسی را خوار داری، کس عزیز نگرداند. پس درود بفرست بر محمد و خاندانش.

ای پروردگار من، به فضل خویش درِ آسایش بر من بگشای و به قدرت خویش سطوت اندوه را بر من بشکن و در آنچه زبان شکایت گشوده‌ام به رحمت نظر کن و مرا حلاوت استجابت در هر چه خواسته‌ام بچشان و از نزد خویش رحمتی و گشایشی خوش‌گوار بر من ارزانی دار و راه رهایی در پیش پای من بگشای. چنان مکن که به سبب اندوه از انجام دادن فرایض و مستحبات تو بازمانم، که من ای پروردگار، در برابر این محنت که بر من وارد آمده بی‌طاقتم و پیمانهٔ شکیبایی‌ام از آن اندوه که نصیب من گردیده اینک لبریز است. تنها تویی که توانی آن اندوه را از میان برداری و آن بلا را که بدان گرفتار آمده‌ام دفع کنی. پس مرا از بند بلا وارهان، اگر چه شایستهٔ آن نباشم. یا ذا العرش العظیم.» (صحیفه سجادیه: نیایش 7)

یادداشت‌ها:

ـ صحیفه سجّادیه. ترجمه عبدالمحمد آیتی. (1375). چاپ دوم. تهران: سروش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مراقبت از کودکان و نوجوانان در برابر اخبار ناگوار!

«این روزها رسانه‌ها پر از خبرهای ناراحت‌کننده، خشونت‌بار، ترسناک و نگران‌کننده است؛ از اخبار مربوط به جنگ و تروریسم تا سقوط هواپیما و تغییرات اقلیمی و فجایع طبیعی. آنچه در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد نه‌تنها روی زندگی آدم‌بزرگ‌ها اثر می‌گذارد، که بر دنیای کودکان و نوجوانان هم سایه می‌اندازد، سایه‌ای به مراتب تیره‌تر از آنچه دنیای بزرگ‌سالان را فرا گرفته است.

توصیه کلی در این مورد و برای تمام سن‌ها این است که از تماشای اخبار و تحلیل‌ها در حضور بچه‌ها پرهیز کنید. شما در لحظه پخش اخبار، گفت‌وگوها و تحلیل‌ها کنترلی بر آنچه در حال پخش است ندارید و ممکن است بچه‌ها تصاویر، صحنه‌ها یا گفته‌هایی را ببینند و بشنوند که عامل نگرانی غیرضروری یا صدمه روحی و ذهنی عمیق در آنها شود. [...] در صورت ضرورت، خودتان درباره رویدادها و اتفاق‌های نگران‌کننده‌ای که در اخبار تکرار می‌شوند و جامعه را درگیر می‌کنند با نوجوان‌ها و کودکان بالای هفت سال صحبت کنید. به این ترتیب، این شما هستید که میزان اطلاعاتی را که در اختیار آنها قرار می‌گیرد کنترل می‌کنید و در عین حال می‌توانید از میزان ترس و نگرانی آنها کم کنید.

برای همه سن‌ها

[...] پرسش از کودک یا نوجوان بهترین روش برای شروع گفت‌وگو است؛ اینکه چه چیزی درباره واقعه می‌داند و اطلاعاتش را از کجا به دست آورده، نظر خودش درباره ماجرا چیست و آن را چه‌طور درک می‌کند. بر دریافت اطلاعات از منابع قابل اعتماد تأکید کنید و بگویید اغلب نباید شنیده‌های‌شان از دوستان و هم‌کلاسی‌ها را جدی بگیرند. به آنها فضا بدهید که شنیده‌های‌شان را با شما در میان بگذارند تا در صورت نیاز اطلاعات خلاف واقع را اصلاح کنید.

کودکان زیر هفت سال

 بچه‌های زیر هفت سال را به کل از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکه‌های خبری دور نگه دارید. اگر روزنامه می‌خوانید، آن را دور از دسترس کودکان این گروه سنی نگاه دارید. دلیل عمده این تأکید این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزی‌های بسیار ترسناک اشتباه می‌گیرند. تماشای تصاویر خشونت‌آمیز، جنگ، فجایع طبیعی، سوانح و سوگواری‌ها یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر هفت سال بسیار ترسناک‌تر از آن است که ما فکر می‌کنیم. اگر بچه‌ها کنجکاوی می‌کنند یا به نحوی در معرض اخبار قرار گرفته‌اند و سؤال دارند، [...] بهترین راه این است که اطلاعات را از طریق گفت‌وگو به آنها بدهید و همچنان مانع رودررو شدن تصویری یا حضوری آنها با مسائل بشوید.

کودکان هشت تا دوازده سال

بسیاری از کودکان در این سن می‌توانند از پسِ گفت‌وگو درباره اتفاق‌های دلهره‌آور و اخبار بد بربیاینند، اما این به معنای این نیست که همه بچه‌های این سن از چنین توانی برخوردارند. آنها را از شبکه‌های خبری دور نگه دارید و در حضورشان درباره اتفاق‌ها بحث و تحلیل نکنید. مشاهده پی‌‌درپی اخبار و تصاویر نگران‌کننده اغلب به احساس ناامنی در آنها دامن می‌زند و این‌طور احساس می‌کنند که خطری جدی [...] تهدیدشان می‌کند. کودکان در این سن سؤال‌های زیادی دارند؛ برای پاسخ به این پرسش‌ها و شروع گفت‌وگویی روشن‌کننده با آنها آماده باشید. گفت‌وگو را با پرسیدن از نگاه و نظر و اطلاعات خودشان شروع کنید. شکل‌گیری نظام اخلاقی و ارزشی در این سن آغاز شده است.

نوجوان‌ها 

نوجوان‌ها را نمی‌توان به راحتیِ بچه‌های کوچک‌تر از قرار گرفتن در معرض اخبار نگران‌کننده بازداشت. بهترین کار این است که منابع خبری را کنترل شده در اختیارشان قرار دهید. مثلاً اخبار را از رسانه‌هایی دنبال کنید که مطمئن‌اید تصاویر دلخراش یا خشونت‌آمیز را پخش نمی‌کنند. همچنان اجازه ندهید اخبار و رسانه‌ها به‌طور مستمر روشن باشند و بخش عمده وقت بچه‌ها به شنیدن یا در معرض اخبار بودن بگذرد. گفت‌وگو با نوجوان‌ها بسیار مهم است چون آنها عموماً مستقل از والدین اخبار را دنبال می‌کنند. دیدگاه و تحلیل‌شان درباره شرایط را جویا شوید. این گفت‌وگوها به آنها کمک می‌کند مهارت تحلیل و تفکرشان پرورش یابد و به شما امکان می‌دهد بفهمید آنها درباره موضوع چه‌قدر اطلاعات دارند و از شبکه دوستان و اطرافیان‌شان چه اطلاعات و تحلیل‌هایی دریافت کرده‌اند.

مراقبت از خودتان را فراموش نکنید!

فقط بچه‌ها نیستند که از بحران‌های اجتماعی و خبرهای نگران‌کننده آسیب می‌بینند. بزرگ‌سالان هم در این شرایط نیاز به مراقبت و حمایت دارند. افزون‌بر این، در شرایطی که خودتان بیش از حد نگران و آزرده‌اید نمی‌توانید منبع آرامش برای فرزندان یا شاگردان‌تان باشید. یک راه‌کار مهم این است که در اخبار بد و سپس گفت‌وگو با دوستان، خانواده و اطرافیان درباره موضوع غرق نشوید. این گفت‌وگوهای مستمر، که اغلب به حل موضوع کمک نمی‌کند، می‌تواند نگرانی‌تان را عمیق‌تر کند. بنابراین، در جمع‌های دوستانه به جای تحلیل و بحث و گفت‌وگو فعالیت‌های دیگری را جایگزین کنید.»

یادداشت‌ها:

ـ وبسایت مدرسه افروز (دسترسی در 1398/10/20)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

زنهار از زاهد شب‌زنده‌دار!

پشه با شب‌زنده‌داری خونِ مردم می‌خورد

زینهار از زاهد شب‌زنده‌دار اندیشه کن

(صائب تبریزی، گزیده غزلیات، غزل 6075)

یادداشت‌ها:

ـ گنجور (دسترسی در 1398/10/20)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

عبادت‌های بی‌حاصل!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

قرآن و ادب انتقام!

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«با شهادت حضرت حمزه در جنگ احد، مسلمانان سخت متأثر شدند، به خصوص که دشمن بدن او را مُثله کرد و برخی اعضاء آن را قطع کرد. این مصیبت بر مسلمانان سخت و گران بود و آنها می‌گفتند که باید این کار را تلافی کرده و عده‌ای از قریش را این‌گونه مجازات کنیم و حتی گفته شده که رسول خدا در اثر شدت ناراحتی گریست و  فرمود: ”از هفتاد ــ یا سی ــ نفر از مشرکان همان‌گونه انتقام خواهم گرفت؛ لامثلن بسبعین رجلا منهم“ (المیزان، ج ۱۲، ص ۳۷۷؛ و تفسیر القمی و اعلام الوری؛ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۹۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۲۸)

در این فضای خشم و کینه‌توزی، آیه نازل شد تا جلوی افراط‌گری را بگیرد و مسلمانان را به اخلاق برگرداند. خداوند فرمود: انتقام باید در حد همان جنایت و به همان اندازه باشد و  حق ندارید از آن تجاوز کنید و البته صبر و خویشتن‌داری بهتر است؛ ”وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرِینَ“ (نحل: ۱۲۶) و پیامر فرمود: تحمل و صبر می‌کنم.

 و بدین وسیله نه فقط آن فضای ملتهب و انتقام‌جویانه، که می‌توانست زمینه اقدامات خلاف قاعده باشد، پایان یافت، بلکه با دعوت به خویشتن‌داری آرامش به جامعه بازگشت.» (به نقل از کانال محمد سروش محلاتی)

پس‌نوشت‌ها:

➊ از دیدِ مهدی فردوسی مشهدی (دین‌پژوه) این روایت پذیرفتنی نیست. اما وی تأکید می‌کند ”بر کنار از صحت و سقم روایت که من آن را سقیم و مجعول می‌دانم، فرمان آیه درباره ضبط و مهار خشم پس از داغ‌دیدگی و در مقام خون‌خواه، روشن است؛ یعنی فقط معاقبه به مثل.“

ترجمه آیه: «و اگر خواستید کسی را مکافات کنید، نظیر آنچه به آن مکافات دیده‌اید مکافات دهید؛ و اگر شکیبایی ورزید، [بدانید] این شیوه برای شکیبایان بهتر است.» (نحل: ۱۲۶)

یادداشت‌ها:

ـ ایکنا: خبرگزاری بین‌المللی قرآن (دسترسی و انتشار در 1398/10/15)

ـ کانال محمد سروس محلاتی (دسترسی و انتشار در 1398/10/15)

ـ یادداشت‌ مرتبط:

مکافات به مثل!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز