«ای برادر تو همه اندیشه‌ای / مابقی خود استخوان و ریشه‌ای» (مولوی)

ماه رمضان!

بقره 185

«]ایام روزه[ ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده است که راهنمای مردم است و آیات روشنگری شامل رهنمودها و جداکنندهٔ حق از باطل دربردارد.» (بقره: 185)

 

یادداشت‌ها:‌

ـ قرآن. ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی (1386). تهران: انتشارات دوستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

دو نگاه متفاوت به زکات!

صدیقه وسمقی

صدیقه وسمقی ‌می‌نویسد:

«زکات بر اساس آیات متعدد قرآن واجب است و تأکید فراوانی بر آن شده است. زکات پرداخت بخشی از مال از سوی شخص متمول به افراد فقیر و درمانده است. شرایط زندگی، گذر زمان و تحولات اجتماعی نمی‌تواند در ماهیت این عبادت تأثیر بگذارد. پرداخت زکات در هر جامعه و عصری از سوی ثروتمند به فقیر کاری انسانی و پسندیده و عقلانی است.

در قرآن به اصل پرداخت زکات و صفات افراد مستحق دریافت زکات اشاره شده است. اما اینکه زکات به چه اموالی تعلق می‌گیرد و مقدار آن چقدر است توسط پیامبر تعیین شده است. پیامبر اسلام با توجه به اموال معمول و مورد استفاده مردم جامعه خود جنس و مقدار زکات را تعیین نمود. براساس منابع فقهی و روایی، زکات به شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما، کشمش و طلا و نقره با شرایط خاص تعلق می‌گیرد. این اجناس اموال معمول و ضروری زندگی مردم بود. به عمل پیامبر در رابطه با تعیین جنس و مقدار زکات می‌توان دو گونه نگریست. نگاه اول آنکه، عین عمل پیامبر را حجت و مستند حکم شرعی بدانیم و امروز هم همان اجناس و مقادیر را در همه جوامع در نظر بگیریم. این همان رویه‌ای است که فقها برگزیده‌اند.

نگاه دوم این است که به رویه پیامبر و ملاک عمل او توجه کنیم. آن حضرت اموال ضروری و معمول را به عنوان اجناس زکات تعیین کرد. نصاب آن را نیز با توجه به شرایط مالی و اقتصادی مردم اعلام نمود. ما می‌توانیم رویه پیامبر را مورد توجه قرار داده، بر این اساس جنس زکات را در هر جامعه‌ای از اموال ضروری قرار دهیم و نصاب آن را نیز با مطالعه‌ای علمی و کارشناسی با در نظر گرفتن شرایط مالی و اقتصادی مردم تعیین کنیم. در بسیاری از نقاط دنیا، شتر از اموال معمول زندگی نیست و یا حتی وجود ندارد. امروز جنس پول رایج طلا و نقره نیست. در برخی نقاط جهان برنج و در پاره‌ای نقاط ذرت و یا دیگر محصولات غذای اصلی و کشت رایج مردم است.

مطابق رویه فقها، زکات به این اجناس تعلق نمی‌گیرد و یا مستحب است. از آنجا که پیامبر اجناس و مقادیر زکات را با توجه به زندگی و شرایط مردم جامعه خود تعیین کرده [است] عاقلانه به نظر نمی‌رسد که قائل به حجیت و تعمیم عین آن به همه اعصار و جوامع باشیم و از رویه و ملاک عمل پیامبر غفلت کنیم.» (وسمقی، ۱۳۸۸: ۳۴۲ ــ ۳۴۳)

 

یادداشت‌ها:

ـ وسمقی، صدیقه. (۱۳۸۸). بضاعت فقه و گستره نفوذ فقها. نشر اینترنتی.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

ویکی‌فقه: موارد وجوب زکات!

باید ماهیت زکات را بررسی کنیم!

ضرورت ترجمه فرهنگی متون دینی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

باید ماهیت زکات را بررسی کنیم!

اسلام و مقتضیات زمان محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی می‌نویسد:

«چقدر در قرآن کریم دعوت به پرداخت زکات و ادای زکات است؟ چقدر کنار ”أَقِیمُوا الصَّلَوٰةَ“ ”ءَاتُوا الزَّکَوٰةَ“ هم آمده است؟ زکات چیست؟ می‌فرمایند زکات برای خرما است، برای کشمش است، برای گندم و جو است. آیا آنچه که انسان از طبیعت برداشت می‌کند فقط همین است؟ محصولاتی که هست همین است؟ دانه‌های روغنی در مناطقی که وجود دارد مثل استان گلستان، آنجا چه؟ آن جاهایی که کشت‌شان پنبه است، آنها چه؟ شما می‌گویید که کسانی که گندم و جو دارند زکات دهند. آنهایی که تولیدات دیگری دارند، ولو درآمدهای کلانی هم داشته باشند، به آنها زکات تعلق نمی‌گیرد؟ بعد هم می‌فرمایید در روایات ما است که اگر مردم زکات‌شان را بدهند، هیچ فقیری باقی نمی‌ماند؛ فقر از بین می‌رود و ریشه‌کن می‌شود. زکات به چه موارد دیگری تعلق می‌گیرد؟ به درهم و دینار؛ یعنی به همان پول رایج. شما که می‌فرمایید به اسکناس هم تعلق نمی‌گیرد، چون درهم و دینار، طلا و نقره مسکوک است. آن طلا و نقره مسکوک هم که اصلاً وجود ندارد. موضوعش منتفی است. به این سکه‌های طلایی که الان هست هم زکات تعلق نمی‌گیرد. آن‌وقت اسلام، به عنوان دین جاودانه برای همه عالم و برای همیشه، در طول تاریخ آمده، منبع مالی تأمین زندگی فقرا و مسائل اجتماعی دیگر را جوری تنظیم کرده که در بسیاری از اعصار جواب نمی‌دهد.» (سروش محلاتی، 1394:‌ 18 ــ 19)

«آیا این احتمال وجود دارد که خدا اصل زکات را واجب کرده، موارد و میزان زکات را براساس شرایط به پیغمبر محول کرده باشد؟ حالا در جزیرة‌العرب مردم چه دارند؟ گندم دارند؟ جو دارند؟ خرما دارند؟ برای هر کدام نسبت خاصی را معین کرده باشند؟ برای درهم و دینار به نسبت دیگری؟ اگر پیغمبر اکرم به جای این مقدار عمری که کرده بودند، هزار سال، دو هزار سال عمر می‌کردند، آیا این حکم را روی همان گندم و جو نگه می‌داشتند یا نه؟ این احتمال برای امام دیگر وجود دارد که با توجه به شرایط خود تغییراتی در زکات انجام دهد؟ این سؤال است.» (همان: 24)

«تلقی عموم فقهای ما تا به حال این بوده که این موارد نُه‌گانه‌ای که به عنوان زکات است، اینها را خدا مشخص و مقرر کرده و ثابت هم هست، تغییر هم نمی‌کند. این تلقیِ رایج است. در برابر این تلقی رایجی که بین علما است برخی از نظرات دیگر هم هم‌اینک وجود دارد ]که[ بین علمای دوره اخیر مطرح شده، چون در روایات ما است که ”وَضَعَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله) الزَّکَاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْیَاء ...“ ]اصول کافی، ج 3، ص 509[ پیغمبر قرار داد زکات را بر این چیزها؛ یعنی وضع و قرار دادن را به شخص پیغمبر نسبت داده؛ یعنی تصمیم پیغمبر بوده. روی این حساب است که نظریه دیگری در فقه ما پیدا شده مثل آقای منتظری که این نظریه را تقویت می‌کرد. حالا به مرور زمان ممکن است در آینده این نظر تثبیت شود. ولی در حوزه‌های علمیه فعلاً این نظر نظر نادر به حساب می‌آید. علامه محمد تقی جعفری هم مقاله‌ای در این باره دارد و این محدودیت به موارد نُه‌گانه را مورد نقد قرار می‌دهد.» (همان: 181)

 

یادداشت‌ها:

ـ سروش محلاتی، محمد. (1394). اسلام و مقتضیات زمان: بررسی نسبت دین و تحولات حیات انسانی. تهران: میراث اهل قلم. (به کوشش بنیاد اندیشه و احسان توحید)

 

ـ یادداشت‌های مرتبط:

دو نگاه متفاوت به زکات!

ویکی‌فقه: موارد وجوب زکات!

ضرورت ترجمه فرهنگی متون دینی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

ما عقب‌گرد داریم!

رسول جعفریان

رسول جعفریان می‌نویسد:

«ما عقب‌گرد داریم. از جنبش‌های فکری اخیر یکی مکتب تفکیک است که می خواهد برای دنیای جدید ایده تازه بدهد. مکتب تفکیک همان رویکرد اخباریگری است؛ تفکر اخباریگری و تفکیکی از اساس اجازه تحول فکری نمی‌دهد. مرتب می‌گویند ما کاری به عقل نداریم و فلسفه قدیم را منکریم اما در عمل، مبنای تفکر این است که برای همه چیز باید در همین متون حدیثی گشت و راه‌حل یافت. من نقد فلسفه سنتی را از سوی آنها دوست دارم، اما هیچ جایگزینی ندارند. مثل آخر صفوی، که فلسفه قدیم نقد شد و اخبار‌یگری جایش را گرفت. فیض کاشانی کتاب درباره اسب می‌نوشت اما فقط تعدادی روایت بود! [...]

من صرف تکیه بر تفکر تجربی را ستایش نمی‌کنم، اما تا اینجا این حرف درست بود که قرآن نگرش واقع‌گرایانه‌ای به علم داشت که مسلمان‌ها از آنها دور شدند. از همان ابتدای اسلام، برخلاف روش قرآنی که علم را در معنای عام به کار می‌برد، عُلما علم را به معنای حدیث گرفتند. ده‌ها کتاب و رساله هست که نام ”کتاب العلم“ دارد؛ در بخاری و کافی هم هست، اما همه آنها مقصودشان علم حدیث است. به تبع آن، علمِ اصلی همان علم دینی شد و بقیه در حاشیه قرار گرفتند. هیچ‌کس علم را جز افرادی نادر، مثل رازی و بیرونی، جدی نگرفت.

اینکه دنیای اسلام توانست بهره‌ای در علم داشته باشد، حرفی نیست، اما باید بدانیم هیچ نوع انقلاب علمی [در هیچ زمانی میان مسلمانان] پدید نیامد، انقلابی مشابه آنچه در رنسانس و پس از آن قرن‌های هفدهم و هجدهم در بغداد پدید نیامد. ما همان علوم یونانی را توسط فارابی و ابن سینا لباس جدید پوشاندیم. اتفاق خاصی نیفتاد. دانش‌های فرعی ما توسعه یافت. البته در زمینه حقوق و فقه توسعه داشتیم اما آنها هم به دلایلی متوقف شد.

ما انتظار داشتیم بعد از انقلاب، ادبیات علمی‌تری را داشته باشیم. متأسفانه نه فقط در علم کار جدی نکردیم، بلکه از لحاظ دینی هم نگرش‌های عاقلانه جای خود را به تمایلات خرافه‌گرایانه واگذار کرد. طی سه چهار دهه گذشته، بر شمار آداب و رسوم مذهبی بی‌پایه افزوده شده، حجم داستان‌های شگفت در مداحی و روضه‌خوانی بیشتر شده، و باورهایی که به تدریج در حال گرفتن رنگ تقدس است فزونی یافته است. حتی بر شمار امامزاده‌ها هم افزوده شده است. شما عقب‌ماندگی علمی را هم به عنوان خرافات علمی در نظر بگیرید، چیزی که در رشد پدیده‌ای ساختگی و ناشی از تنفر نسبت به غرب به نام طب سنتی قابل مشاهده است. همه آنها که از طب سنتی ترویج می‌کنند به طور مداوم به علم جدید حمله می‌کنند.

بنده وقتی این دوره را با دوره صفوی مقایسه می‌کنم، فرق چندانی نمی‌بینم. چنان که دوره قاجاری هم تا اواسط راه و حتی بعد از آن همین طور است. ما در یک برهه کوتاه، با رشد افکار کسانی مانند مطهری، قدری برابر خرافات ایستادیم، اما به سرعت از آن وضعیت دور شدیم. حقیقت آن است که ترویجِ خرافات قدری هم گرو این است که کسانی که قدرت و پول دارند، می‌خواهند خود را مذهبی‌تر هم نشان دهند و از این راه بهره‌برداری بیشتری بکنند. این کار معمولاً در دل خرافات راحت‌تر انجام می‌شود. جنس آدم‌های متدینِ پولدار این است که اگر هوشیارش نکنیم، مدام به سمت ظاهربینی غش می‌کند. به میزان دینداری باید عقلش را هم تقویت کرد. آدم‌هایی را داشتیم که اوایل انقلاب، نگاه‌های روشنفکری بهتری به دین داشتند، اما به تدریج، یا سکوت کردند یا خود به حمایت از این امور پرداختند. مدعیان امام زمانی بیش از حد هستند، و اگر مقاومت برخی از نهادها نبود، وضع ما از این هم که هست بدتر بود.

ما در این دوره، شاهد تکرار صفویه هستیم؛ مقصودم به خصوص روی این جهت است که در دوره اخیرِ صفوی تلاش کردند همه علوم را از دل احادیث درآورند، مشابه این تلاش را در اسلامی کردن علوم در دوره جدید مشاهده می‌کنیم. گاهی آنها که فلسفی‌ترند می‌گویند ما در کل می‌خواهیم نگرش توحیدی را حاکم کنیم، اما به طور مشخص، عده‌ای دنبال آن هستند که از دل احادیث و متونِ دینی همهٔ علوم را استخراج کنند. برخی می‌گویند می‌خواهیم علوم انسانی و اجتماعی را استخراج کنیم، برخی پا را بالاتر گذاشته و همه علوم را می‌گویند. مشکل این است که فکرِ علمی، فکر کشف روابط علمی در جهان، فکری که بتواند مثل نیوتن یا انیشتین عمل کند، در عمق فکر ما نیست. با این وضع، ما حتی تشیع را از عقل هم دور می‌کنیم.» (خبرآنلاین: وبلاگ رسول جعفریان، دسترسی در 1398/2/13)

 

یادداشت‌ها:

ـ خبرآنلاین: وبلاگ رسول جعفریان (انتشار در 1397/10/11)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

درباره مکتب تفکیک!

درباره اخباریگری و پیشینهٔ آن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

امام (ع) و پذیرش مردم!

مطهری و کتاب حماسه حسینی 2

شهید مطهری می‌نویسد:

«اگر امامِ بحق را مردم از روی جهالت و عدم تشخیص نمی‌خواهند، او به زور نباید و نمی‌تواند خود را به مردم به امر خدا تحمیل کند. لزوم بیعت هم برای این است.» (مطهری، 1377: 70)

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، مرتضی. (1377). حماسه حسینی: یادداشت‌ها. جلد 2. چاپ بیست‌وپنجم. تهران: انتشارات صدرا.

ـ یادداشت‌ مرتبط:

امام زمان (ع) و دموکراسی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

مهدویت یک فلسفه جهانی است!

مطهری و کتاب یادداشتهای استاد مطهری 9

شهید مطهری می‌نویسد:

«مهدویت نه یک آرزوی کودکانه است، که هدفش فقط انتقام است، بلکه یک فلسفه بزرگ جهانی است مبنی بر:

الف. خوش‌بینی به زندگانی سعادتمندانه بشر و نابود نشدن دنیا و، به عبارت دیگر، خوش‌بینی به اینکه بشر دوره عمر را به پایان می‌رساند و به پیری و کمال می‌رسد.

ب. پیروزی و حکومت عقل و سقوط حکومت خشم و شهوت.

ج. عاقبت و پیروزی با عدل و حق است، نه ظلم و باطل.» (یادداشت‌های استاد مطهری، ج 9؛ ص 377)

 

یادداشت‌ها:

ـ یادداشت‌های استاد مطهری (ج 9؛ ص 377)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

معنای ”انتظار فرج“

او مُصلحِ کلّ عاَلَم است!

امام زمان (ع) و دموکراسی!

تصور رایج درباره مهدویت در عصر صفوی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

تصور رایج درباره مهدویت در عصر صفوی!

مهدیان دروغین (1391)

رسول جعفریان می‌نویسد:

«در این دوره، تصور رایج آن بود که اکنون که پس از یک هزار سال، دولت شیعی سر کار آمده است، از آنجایی که دولت اصلی شیعی همان دولت مهدی (ع) است، بنابراین دولت صفوی را باید مقدمه آن دولت دانست. در اینجا بود که نظریه‌ای شکل گرفت که دولت صفوی را مقدمه ظهور دولت مهدی (ع) می‌دانست. البته اوائل کار، برنامه دولت صفوی تنها متمرکز روی اسماعیل و طهماسب بود و ]‌...[ قرار بود شاه طهماسب آخرین کسی باشد که حکومت کرده و آن را به مهدی (ع) واگذار کند. در این باره رساله‌ای داریم که در حوالی سال 950 نوشته شده و وعده ظهور را در سال 963 داده است.» (جعفریان، 1391: 126)

«برای القای تصور مشروعیت دولت، احادیث علائم ظهور و رجعت، از ظرفیت مناسبی برای ]آن[ برخوردار بود، زیرا امکان تطبیق علائم ظهور با شرایط مختلف به دلیل نشانه‌های متعدد و متفاوتی که در شماری از روایات آمده زمینه این کار را فراهم می‌کرد. شواهد نشان می‌دهد در اواخر دوره صفوی این مباحث اوج گرفت، هرچند از پیش از آن هم وجود داشت.» (همان: 151) «در دوره اخیر صفوی، شماری از علمای اخباری، که دو نمونه روشن آن را از میان خاندان میرداماد و مجلسی داریم، شروع به تطبیق برخی از روایات ظهور بر دولت صفوی کردند. نظر اینان، بر همان اساس بود که این دولت متصل به دولت قائم (ع) خواهد شد.» (همان: 126 ــ 127)

 

یادداشت‌ها:

ـ جعفریان، رسول. (1391). مهدیان دروغین. تهران: نشر علم.

ـ یادداشت‌های مرتبط:

معنای ”انتظار فرج“

او مُصلحِ کلّ عاَلَم است!

امام زمان (ع) و دموکراسی!

مهدویت یک فلسفه جهانی است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

معنای ”انتظار فرج“

محمد اسفندیاری و آسیب‌شناسی دینی

محمد اسفندیاری می‌نویسد:

«یکی از احادیث مشهور نبوی، که در بحث از حضرت ولیّ‌عصر (عج) بسیار نقل می‌شود، ”اَفضَلُ الْعِبادةِ انْتِظارُ الْفَرجِ“ است. این حدیث را شیعه و سنّی نقل کرده‌اند، ولی بسیاری از شیعیان معنای آن را به فرج موعود آخرالزّمان محدود ساخته و در کتاب‌های روایی نیز فقط در بحث مهدویت آورده‌اند. ]1[ حال اینکه انتظار فرج معنایی عام دارد و آن، امید به گشایش امور در همه تنگناها و سختی‌هاست. اصحاب پیامبر نیز از حدیث مزبور همین معنای عام را می‌فهمیدند، نه انتظار ظهور حضرت ولیّ‌‌عصر (ع) را. طبق این معنا، برترین عبادت این است که انسان در شدت و عسرت از رحمت خداوند ناامید نشود و با تلاش و توکل، امید به گشایش و بهبود داشته باشد. همان‌گونه که از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده‌اند: اِنْتَظِروا الْفَرجَ وَ لاتَیأسُوا مِنْ رَوحِ اللهِ ]2[. یعنی در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید مشوید. بدیهی است انتظار فرج حضرت ولیّ‌‌عصر (ع) یکی از مصداق‌های ”افضل العبادة“ است، ولی معنای مطابقی آن نیست.

گفتنی است قاضی تنوخی، از عالمان قرن چهارم، با بهره‌گیری از آیات و روایات این موضوع، کتابی مفصّل با عنوان ”الفرج بعد الشّدّة“ فراهم آورده و گزارشی ارائه کرده است از کسانی که دچار سختی و گرفتاری بودند و سپس به آسایش رسیدند. ]3[ پیش از او نیز ابوالحسن مدائنی کتاب ”الفرج بعد الشّدّة و الضّیقة“، و ابن أبی الدّنیا و قاضی ابن یوسف کتاب ”الفرج بعد الشّدّة“ را تألیف کرده بودند. جلال‌الدّین سیوطی نیز کتابی با عنوان ”الاَرج فی الفرج“ دارد که تلخیص کتاب ابن ابی الدّنیا با افزوده‌هایی بر آن است. شاه‌بیت این کتاب‌ها همان حدیث نبوی، و به همان معنای گسترده‌اش است.» (اسفندیاری، 1395: 380 ــ 381)

 

پانوشت‌ها:

]1[ از باب نمونه در کتاب ”میزان الحکمه“، احادیث درباره انتظار فرج زیر عنوان ”الفرج“ نیامده، بلکه زیر عنوان ”الامامة“ (امامت قائم حجّة بن الحسن علیه‌السّلام) آمده است.

]2[ بحارالانوار، ج 52، ص 123.

]3[ ر.ک.: قاضی ابوعلی محسَّن تنوخی، الفرج بعد الشّدّة، تحقیق عبّود شالجی (بیروت، دار صادر، 1398).

یادداشت‌ها:

ـ اسفندیاری، محمد. (1395). آسیب‌شناسی دینی. تهران: کویر.

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

او مُصلحِ کلّ عاَلَم است!

امام زمان (ع) و دموکراسی!

مهدویت یک فلسفه جهانی است!

تصور رایج درباره مهدویت در عصر صفوی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

امام زمان (ع) و دموکراسی!

حسن جمشیدی و یاسر میردامادی

حسن جمشیدی می‌گوید:

«من معتقدم که اگر امام زمان هم در فضای کنونی بیایند ”دموکراتیک“ عمل می‌‌کنند الّا اینکه ایشان ایده‌ای بیاورند که مزایای دموکراسی را داشته باشد و نواقص‌اش را نداشته باشد و آن ایده هم قبول عام بیابد.» (سایت صدانت، دسترسی در 1398/1/31)

 یادداشت‌ها:

ـ سایت صدانت (انتشار در 1397/12/25)

ـ یادداشت‌های‌ مرتبط:

معنای ”انتظار فرج“

او مُصلحِ کلّ عاَلَم است!

امام (ع) و پذیرش مردم!

مهدویت یک فلسفه جهانی است!

تصور رایج درباره مهدویت در عصر صفوی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز

بزرگ‌ترین آفت روحانیت!

آینده روحانیت و جهان معاصر

بیژن عبدالکریمی می‌نویسد:

«روحانیت امری یکدست و یکپارچه نیست و از اقشار و لایه‌های گوناگونی تشکیل شده است؛ از روستاییان بسیار ساده‌اندیش، غیرمتخصص و عوام گرفته تا مراجع بزرگ و عالی‌قدری که فهمی علمی، عمیق و تخصصی از تاریخ اسلام، حدیث و روایات، علم تفسیر و فقه دارند. لیکن سیطرهٔ نوعی عوام‌زدگی و عوام‌گرایی در درک بسیاری از مسائل جهان کنونی و نیز در مواجهه با مسائل بسیار سترگ جهان و جوامعِ معاصر شاید بزرگ‌ترین آفتی باشد که به روحانیت و حوزه‌های علمیه ضربه عظیمی وارد می‌کند. فاصله گرفتن از عوام‌گرایی و عوام‌زدگی و در حاشیه نماندنِ مراجع بزرگ و استادان برجسته حوزه و از صحنه خارج ساختن اقشار عوام موجود در حوزه‌های علمیه بی‌تردید می‌تواند به حفظ بیشتر شأن و جایگاه روحانیت در جوامع امروزی یاری رساند.» (عبدالکریمی، 1397: 16)

 

یادداشت‌ها:

ـ عبدالکریمی، بیژن. (1397). آینده روحانیت و جهان معاصر. تهران: نقد فرهنگ.

ـ یادداشت مرتبط:

عوام‌زدگی روحانیت را فلج کرده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
انسان اندیشه‌ورز